روابط عمومی نانا
هرچه میخواهد دل تنگت بگو
Wednesday, May 31, 2006
پراميس .....

باري ديگر گروهي از مردم به جان آمده ايران به فرياد برخاستند و باري ديگر تفاله مادرجنده مزدور دو رژيم هم شاه و هم شيخ مسعود گه نود جاکش مطلب تهوع آور خسته کننده اي که مانندخودش حليمي از گه است نوشت و در بخشي بلغمي بيرون فرستاد و گفت :

((حکومت در کليت خود، با درايتی که مانند هميشه ديرهنگام رسيد، برای آرام کردن مردم خشمگين آذری در اين روزها چند گام برداشت، ))

خوب مادرجنده ترين مادرجنده ها تو از چه درايتي ازمشتي جاني قرمساق مادرجنده سخن ميگويئ ؟ هان قرمساق اين دير هنگامي که نوشته اي بچه مزلفي که اکنون تبديل به جاکشي فرتوت شده اي اين گام ها که اشاره کرده اي ديگر چيست ؟منظورت کشتار مردم شهرهاي آذربايجان است ؟آري کشتار مردم ايران را ميگوئي که حکومت برايش گامي برداشت ؟


اينجا باز بلغمي بيشتر از دهان ريده :

((در جهت آرام سازی، و برای جلوگيری از واکنش تازه مردمی که از خشونت برخورد نيروهای انتظامی در روز اول به خشم آمده اند، فرمانده نيروی انتظامی هم آمد در سيما و اعلام کرد ماموران خاطی و خشن را مجازات سخت خواهد کرد))


بي شرم پفيوزجاکش چرا به مردم آدرس غلط ميدهي ؟چرا گهي مبني بر برخورد نيروي انتظامي با مردم ميخوري ؟

جاکش کثافت مردم آذربايجان را همين حکومت و شخص خامنه اي مادرجنده يکدست ترياکي جاني کشته است ابدا متهم ديگري در ايران وجود ندارد که تو ميخواهي مثلني مقصر نيروهاي انتظامي خاطي را جلوه دهي !!!!!!خودفروش مزدور قرمساقي که اسم خود را خبرنگار نهاده اي و مانند ماري به دنياي خبر و ادب خود را چپاندي قرمساق نيروهاي انتظامي قاتل مردم ايران نيستند قاتل مردم ايران شخص خامنه اي و کل وزارت اطلاعات و جاکشان چپ وراستش مانند سعيد امامي و امثالهم است

مشتي نيروي انتظامي بدبخت که از فرط فقر و بيکاري اين لباس ننگين رابه تن کرده اند نيستند که دانشجويان ما را ميزنند و ميکشند اينان لباس شخصي هاي بيت رهبري هستند و تو قرمساق اين را خوب ميداني و کتمان و لاپوشاني ميکني

مسعود گه نود .....بگذار بي پرده برايت بگويم تو يکي از افرادي هستي که درست در رده جانياني چون مرتضوي بايد در دادگاه علني مردم ايرانبه جرم خود فروختگي محاکمه شوي و من اين مهم را بر عهده خواهم گرفت ........ پراميس !!! نانا
Tuesday, May 30, 2006
لزبين هاي اکتسابي !!!!


با کمال تاسف بايد خدمتتون عرض کنم که بين ما دو رجاله به معني مطلق هستند که هر يک بکاري مشغول ولي بسيار شبيه به هم هستند و تصادفا !!! هر دو لزبين هستند


نام اين دو نفر سبيل طلا و فرنگوپليس است .


ميخواهم با دليل و برهان به شما ثابت کنم که اين لزبين بودن اينان نه ژتيکي بلکه کاملا اکستابي است .

اينان از آن گونه زنان لزبين هستند که نام تمامي لزبين هاي تاريخ رابا وجود خود بدنام ميکنند

فرنگوپليس لزبيني است که در تمامي اين دنياي عظيم کمر به خدمت مشتي جاني رژيم اسلامي ايران بسته و از لزبين يسمي به شکل حرامسراهاي دوران قاجاريه ما سخن ميگويد او در مرکز گي ها و لزبين ها يعني سان فران سيسکو زندگي ميکرد واز رژيم اسلامي جانيان با تبليغاتش بر عليه امريکا و مقصر امريکا و اروپا را جلوه دادن مينويسد .يعني با داشتن آزادي بياني بي قيد و شرط در مرکز دانشگاهي مترقي که او کانديداي دکتريش خير سرش است !!!!!! هرگز از گل بالاتر به اين رژيم نگفته به جايش تا بخواهيد شما را از امريکا ترسانده و تبليغ کرده که براي بي آبرو کردن بوش چنين کنيد و چنان کنيد !!!!!!!!!


و سبيل طلا لوده کثافت لجني است که تمامي افکارش حول محور آن يک مثلث محقر داخل تنکه اش ميرود و ميايد وجولان ميدهد.و با دست دوستي دادن به متعفن ترين وبلاگ نويسان خود را چون کرمي وارد مجمع کرمان کرده و گهي مفت ميخورد


هر دوي اينان لزبين هاي جنده خانه هائي هستند که بيچاره جنده هاي زحمت کش به قدري در روز بدن مرد را تجربه ميکنند که شب هنگام براي کمي لطافت و نرمي و محبت به آغوش هم جنسان خود پناه ميبرند وخواهي نخواهي لزبين هم ميشوند !!!!!!


خوب اينان حتي اين سر دنيا هم قادر به گرفتن جلوي خود و اعتراف به اين گذشته نکبت باري که در آن بزرگ شده و هريک براي خود لزبين تمام قدي شده!!با سخنانشان نيستند


هر دوي اينان وسط دست و پاي مشتريان يک جنده خانه و رفت و آمد مدام دست به خايه ها و زنان لنگ گشاده که تنها صدا صداي جيرنيگ جيرنگ صندوق و آخ و اوخ مشتي لگوري نيست بزرگ شده و بدبخت هارژيمي که مقابلشان ديدند کپيه رونوشت اصل بود !!!!!
يعني ايران جنده خانه اي که در آن صداي پول مياد و بوي پخش اسپرم در هو@ و همه گردانندگان با ماسک هائي عمدتا به شکل روحاني و سرخ و سفيد و زرد و آبي
فکر کردند که همه جاي جهان آن پارادايز لاست است و همه هم ساکنان آن جنده خانه !!!!!!


براي آخرين بار به هر دوي شما اخطار ميکنم ابدا حذري از دادن نام هر دوي شما به مقامات امريکائي ندارم وجود دو زن لزبين اکتسابي هوادار رژيم ايران در امريکا رل کمي زيادي ميدان مشما بايد به بيت امام رفته و آنجا دکتر چيزي شويد . نانا
Sunday, May 28, 2006
صيغه گر ها و صيغه شونده ها و حرامزاده واسطه هاي آنان !!!!!!!


به به ...به به ..چشم و دلم روشن مرحبا به اين وقاحت !!!!اين اميد اخ تفي که ديگه حيا رو خورد و آبرو رو هم روش ريد و بالا!!!! آورد و يه پست گذاشت اندر ستايش هيتلر و !!!!! حرامزادگي و به دنيا آمدن در صيغه گر خانه رژيم اسلامي ايران را اعتراف و به يک بچه کون فاشيست اون اوائل هيتلر بودن که هم چماقدار بودندو هم سرود ميخوندن و هم شيشه هاي يهودي ها رو ميشکستند رسما اعتراف کرد !!!!!!!


پس از متن بلند بالائي در ستايش عشقش !!!! به رهبر يعني همان پيشوا برايمان از خواص اين مرتيکه بوگندوي بوزينه تکامل نيافته روي داروين را سياه کرده !!!!! حمقي جونش ميگه !!!!!!!!


وقتي که خوب بلغم هاش رو از توي دهان بيرون ريخت يه دفه براي با مزه بازي اين گه زيرو ميخوره :


((خاستگاه: خود از چیزهایی که نوشتم ترسیدم؛ بیشتر به همین خاطر پستِ‌شان می‌کنم، اگرنه جایشان در نوت‌پد و رویِ دسک‌تاپ مناسب‌تر بود.))



خوب ببينم الدنگ اخ تفي ارگاسمي تراخمي !!!!!!!!!يعني به ما ميخواي با اين ترسيدنت چي بگي جاکش ؟
يعني ميخواي به ما بگي ماهام بريم بترسيم ؟


آره قرمساق منظورت اينه که در اون کله ارگاسمي که فقط از سوراخ صيغه گر ها و صيغه شده هائي از قبيل مادرت را ديده که خر غلت ميزدند !!!!! چه چيز ترسناکي هست ؟قول ميدم اگه پخ تو دلت بکنند مث گه اسهالي وا ميري!


ميشه به ما بگي چي در تو هست که ما هم بايد بترسيم يعني ميخواي مثلني ما از يه لندهور زشت شل و ول که با هر سخني که ميگه يه مشت اخ تفي آغشته به اسپرم تازه بيرون ميريزه و در ازاي سالها دادن کون به همان واسطه هاي صيغه گر و صيغه شونده !!!!!حالا مثلني پستي هم در وزارت اين رژيم گرفته و براي ما اظهار فضله ميکنه ...خير سرت بترسيم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟


يعني ما بيايم از تو که به قول خودت روزها پشت سرهم بر اثر بيکاري و مفت خوري در اتاقيکه احتمالا بوي امونياک که بسيار شبيه بوي اسپرم است در همه جابه مشام ميرسد !!!!!!يا سيگار ميکشي و يا تن ماهي در قوطي ميخوري ويا گاهي که يکي چون خودت را براي کمي امرد بازي به آنجا دعوت ميکني و حين شوخي و خنده کمي هم يکديگر را با لبه تيز قوطي کنسرو ماهي خونين و مالين ميکنيد تا ديدن خون مرحله ارگاسمتان را طولاني تر کند و لذت جنسي بيشتري بهتان بدهد!!!!!!!!مثلني ما بيائيم بترسيم ؟


به قبه هاي طلاي حضرت معصومه که بيشترين لود صيغه گر ها و صيغه شده ها در اطراف و اکنافش ميگذشت قسم که اين تعريف هائي که من در بالا ازت کردم تماميش حقيقت مطلب است از آنچه توئي

خوب به من بگو تو حقيقتا چه ترسي ميتواني در کسي ايجاد کني ؟‌ نانا
Thursday, May 25, 2006
من ميگم بزن به جاده !!!!!


به به ...به به .....چشم همه روشن که در گوشه متروک و خرابه مانند يکه چون خانه شب کوران و رجاله هائي که زنده ياد صادق هدايت از فرط نفرت از آنان خود را کشت !!!!!! يک فقره شب کور ارگاسمي مزدور رژيم جانيان اسلامي ايران يعني اميد مادر جنده ميلاني بار ديگر نوشت :

((دانشجویانِ دانشگاه‌هایِ تهران و امیرکبیر: در دانش‌گاه‌هایِ‌تان چه خبر است؟
Posted in بی‌موضوع No Comments » ))


ببينم مادرجنده تو امثال مرا تمسخر ميکني يا دانشجويان دانشگاه هاي ايران را که آگاهانه در دهان هيولا به قيمت جانشان مشغول اعتراض هستند ؟


هان کدام يک از ماها را ؟


تو مادرجنده لاشه کپکي اين رژيم که همراه با تک تک اين جانيان اين سالهاکپک هاي مادرزادت بيشتر و بيشتر شده و حال تنها لاشه اي از يک جوان بيش نيستي در گذشته در اوج تمامي راي گيري هاي اين رژيم مادرجنده اسلامي يک استراتژي مشخص داشتي که من در يافته بودم و سکوت کرده بودم براي شناخت کاملت و آن استراتژي تمسخر هر فردي بود که مبارزه اي برعليه اين رژيم ميخواست که انجام دهد و يا تنها اين را بيان ميکرد


و به دنبال اين تمسخر تو مشتي جوان ايراني که بيچاره ها در اين نااميدي به پوچي فلسفي رسيده بودند و همراه تو مادر جنده مزدور شده بودندحمله هاي تمسخر آميز را به آن فرد و يا ديدگاه سامان ميدادي


بسيار اين کار کردي و من برايت شماره گذاري کرده ام در ذهنم !!!!!بايد تا کنون در يافته باشي که هنگامي که از ذهنم حرف ميزنم منظورم چيست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


شرم کن مادرجنده اين وبلاگستان که فاحشه خانه مادر و مادر بزرگان تو نيست که تو در آن به شکل کاملا حرامزاده به دنيا آمدي ودر زندگي چيزي نشنيدي جز چانه زني بر سر بدن لخت و پول بيشتر يا کمتر !!!!!!آري اينجا آن فاحشه خانه نيست که تو حرامزاده بيائي با تمسخر شکم مثلني پري بلنده ......براي مادر خود که پري کوتاهه بوده مشتري بيشتري بيابي الاغ


اينجا محيطي شده است بسيار بسيار بسيار جدي از مردمي که پس از سالهاي سياهي خبرهاي سانسور شده خواندن ناگهاني ميتوانند به هر خبري در هر کجاي عالم که ميخواهند دست رسي يابند !!!!!!


ولي از آنجا که تو در فاحشه خانه بزرگ شده و ارضا جنسي خود را درآنجا با نگاه مثلني از سوراخي به خر
غلت هاي مادرت و هر جاکشي در هر ساعت نگاه کرده اي و خود ارضائي کرده اي و اين خود ارضائي
خود را طبيعي ميداني !!!!!
سعي ميکني از اين وبلاگستان هم سوراخي به تخت مادرت و افراديکه به نام مشتري در آنجا مشغول اکشن !!!! هستند بسازي


که قربانم گردي با تاسف بايد بگويم تو سوراخ را عوضي نگاه ميکني تو بايد به وبلاگ هاي امثال جيگر و خاطرات يک فاحشه بپيوندي تو راچه به اين بخش ماها

برو يه وبلاگ به نام پسري که از سوراخ مادرش را با نره خري ميديد وبه جاي غم و غصه و نگراني براي فقر و آلودگي محيطش ....جلق ميزد !!!!!!!!!!!بنويس و در جاده هاي باقي پورنو ..اين ..د ...ا ...ستري ..د برو که رفتي ................. نانا
Wednesday, May 24, 2006
به روي خود کشي سوپر ان !!!!!!


سوپر ان وبلاگستان که معرف حضورتان کردم !!!!!!!
يعني حسين مادرجنده درخشان به عنوان آخرين پست اين رانوشته :
((صیغه‌کننده‌ها و شونده‌ها از تجربه‌هایشان می‌نویسند از طریق کوثر ))


بچه ها به جان خودم در حالي که آب دهانش راه افتاده بوده و هيجانات ناشي از(( به رو کشيدن )) فرقي نميکنه کي ؟ عرق هاي زيادي بر روي اتوبان هاي کله اش که انسان را تنها به فکر اسکيت بوردروي براقي و شفافيتش مي اندازد !!!!!
چشمان تراخمي و شکل بچه شغالش !!! به ماجراي صيغه هاي مردم افتاد و گفت :


- اوخ جون برم ببينم اين رفيقهام چند تا روي خودشون کشيدن و چند تا روي خواهر مادراشون و خلاصه يه حسابرسي مالي از ماجراهاي بروي خود کشيدن مردم برسم و حساب و مضنه !!!!بازار را بسنجم و د برو که رفتي............


و به همين دليل اين لينک بالا را گذاشته که هي بره سر و گوش آب بده که کي کي را به روي خود کشيده !!!!!!!!!!!!! تا يه وقت زبانم لال محاسبات به روي خود کشي مخش به هم نخورد !!!!! نانا
Monday, May 22, 2006
چوبي در ماتحت حسن مادر جنده درخشان !!!!!!!!



دلقک وبلاگستان مليجک رژيم جانيان اسلامي ايران ناگهاني خود را به پرخاشگري از نوعي ((( عدم صداقت ))) که به ضرر رژيم جانيان اسلامي است زده و بلغم کاملي از دهان بيرون ريخته برايتان ميشکافمش !!!


((خیلی پست‌فطرتی می‌‌خواهد که آدم بردارد یک خبر کاملا دروغ را در روزنامه‌ی مزخرف‌اش چاپ کند، تنها برای اینکه به سیاستمدارهای دست‌راستی حامی‌اش حال بدهد.))


خوب جاکش قرمساق بچه کوني کچل نفرت انگيز اولا تو مادرجنده اگه دست چپي !!!!هستي ميشه واسه من بگي ماهيت کل روزنامه کيهان مگر از بن و ريشه و هرچه مينويسد دروغ به نفع دست چپي هاي !!!!ارباب تو نيست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


((روزنامه‌ی نشنال پست به نقل از یونایتدپرس ورداشته و نوشته مجلس ایران قانونی برای ملزم کردن اقلیت‌های دینی به پوشیدن نوارهای رنگی تصویب کرده است. حالا این دروغ گنده از کجا می‌آید؟ از همان قانونی که چند روز پیش برای «جلوگیری از رواج فرهنگ غربی» تصویب شد و من هم در لینکدونی گذاشته بودم.))


نه مادرجنده خودتو به خريت نزن قرمساق يک جنگ لفظي در جريانه بين اربابان تو و امريکا و اروپا -جاکش دروغ و راست نداريم هر دو طرف هدفي جز تضعيف هم ندارند مادر قحب تو الاغ را باش که وسط دو هيولا چون کرم کدوئي خود را قاطي کرده و اظهار بلغم ميکني تو رو چه به اين گه خوردن ها برو يه زني رو بکش روي خودت و يه شامي امشب مهمونش باش جاکش !!!!!!!!!!!!


((نماینده‌ی یهودیان مجلس ایران اصل خبر را رد کرده و سفارت ایران هم به نشنال پست نامه‌ی شدیدالحن نوشته. خود نشنال پست اصل خبر را هم انگار از وب‌سایتش برداشته است. ولی آن طوری که مهدی می‌گوید مقاله‌ی امیر طاهری درباره‌اش هنوز باقی است که واقعا باعث شرمندگی است. (به این آقای طاهری اصلا نمی‌آید که تنفرش از خمینی تا اینجا از واقعیت دورش انداخته باشد. من از نزدیک در لندن دیدمش و خیلی آدم مهربان و آرام و دوست‌داشتنی‌ای است.)


خوب مادرجنده بچه کوني تو تنفر از خميني نديدي که به اين کار امير طاهري ميگي تنفر - جاکش درست لحظه اي که سرت را با دستان خود گرفته و با فشار دارم به کون يک مزدور ديگر اين رژيم فرو ميکنم تازه معني تنفر از خميني را شايد يه کوچولو کمک بهت کنه که بفهمي !!!!من که ميگم براي کمتر زجر کشيدن برو مو بکارچون موهات رو با وازلين چرب ميکنم زجر زياد نميکشي !!!!!!!!!


((حالا که دروغ گفتن و پخش کردن این قدر مفت است، چطور است این دروغ‌هایی را هم که در وبلاگ انگلیسی‌ام نوشته‌اند پخش کنند.))



آخه من ريدم به اون فرق سر کچل تو مادر جنده مثلني خواستي تبليغات خودت رو غير مستقيم بکني که کسي نفهمه که تو چه همه کونده هستي ؟؟؟؟؟آره جاکش خان ؟



((اگر خامنه‌ای کمی دنیادیده بود الان تنها کاری که باید می‌کرد این بود که یک گروه پانصد نفره از روزنامه‌نگاران دست راستی و چپی اسراییلی، آمریکایی و ایرانی در تبعید را برای دو هفته به ایران دعوت کند و بگذارد هر غلطی دلشان خواست بکنند و هر جا خواستند بروند. سیستم امنیتی ایارن آن‌قدر قوی هست که نگذارد چهار پنج نفر در عرض دو هفتته کودتا کنند. هر کدام از اینها وقتی برگردند می‌شوند بهترین متعادل‌کننده‌ی مزخرفات جنگ‌طلبان. یا فوقش اگر خیلی حرامزاده باشند واقعیت ایران را می‌بینند و لااقل واقع‌گرایانه‌تر نقشه‌های کثیف می‌کشند. واقعیت هم این است که پایه‌های رژیم ایران محکم است و حتی با حمله‌ی نظامی هم تمی‌توان آن را تکان داد. پول دارند، آدم دارند، ایدئولوژی دارند، تجربه دارند و زرنگی و بی‌رحمی‌ای که شاه هرگز نداشت. بگذریم.))


خوب قرمساق يه هايل حمقي هم ميزدي زير اين تعريف هات از رژيم و کارو خلاص ميکردي جاکش به مرگ خودت هرچي از اين حرفا تو بيشتر بنويسي ميل امثال مرا براي فرو کردن اون کله چرب با وازلين به داخل ماتحت شخص مهمتري بيشترميکني ( خصوصي برات نوشتم کچل )



((به نظرم اصولا نشنال پست را باید تحریم کرد. اگر ایرانی ‌را می‌شناسید که آن را می‌خرد به او بگویید که این‌ها چه بی‌چشم و روهایی هستند و چقدر ضد ایرانی‌اند. ضد من و شما که نه مسلمانیم و نه برای خامنه‌ای تره خرد می‌کنیم. ضد مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌های بی‌نوایمان. ضد نوه خاله‌ها و نوه عمه‌های کوچک بی‌گناه‌مان.))


ببين حسين مادرجنده درخشان بيا و کونده مردانگي !!! کن و خودت را باهيچ گروهي جز رژيم جانيان اسلامي يکي نکن !!!!!
تو هم مسلماني هم نيستي هم با رژيمي هم نيستي هم با غربي وهم با شرقي هم با مرجاني و هم با مرجان نيستي هم اسرائيل ميري و هم فلسطين را دوست داري هم زنان را روي خود ميکشي و هم مردانرا !!!!!!!!! خلاصه کلام که همه کاره اي
مردم معمولي بدبخت را چه به تو سوپر من !!!!!!!!!!!!چطوره اسمتو بزارم حسين مادرجنده درخشان سوپر ان ...............

((ما جنگ افکار عمومی را بخاطر نادانی احمدی‌نژاد و خامنه‌ای مدت‌ها است باخته‌ایم.))



نه بابا ....ميگما .....تو که بي دست گوزيدي جاکش !!!!!!!!!!! نانا
Friday, May 19, 2006

دوست گرامي پروا



نامه ات را خطاب به زر افشان خواندم با بسياري از سخنانت کاملا موافقم و ميخواهم برايت نکته اي را هم اضافه کنم .
جانم برايت بگويد نميدانم ميداني که بيماري تب خال به دليل يک نوع بيماري ويروسي است که ژنتيک است يعني عده اي از افراد بشر بي هيچ دليلي تب خال ميزنند ولي عده ديگري ابدا و اصلا اين بيماري درمان هم ندارد صاحبانش تمامي عمر تب خال خواهند زد و افراد ديگر هرگز تب خاليدر عمرشان نخواهند زد


به شکل مسخره و سمبوليکي اين اواخر به اين نتيجه رسيده ام که دشمني آشتي ناپذير با امريکاي جهانخوار در بين مردم سنتا چپ ايران دقيقا مانند تب خال است .


بيچاره هاي بدبخت به محض شنيدن نام امريکا تب خال کريهي ميزنندو از آن فراري ندارند جز احتمالا تعويض کل سيستم فکري و خون شان که شايد مابقي عمرشان تب خال نزنند درماني هم ندارند !!!!!!
خيلي مريضي کثافت گهي است . حيفه آدم گرفتارش بشه !!!!!! نانا
Thursday, May 18, 2006
از کشوي اختصاصي نانا !!!!!!

به دنبال پست هاي قبلي و عدم باورم به اين که ما ايرانيان وطني که به معني وطن باشد نداريم و خاک کشورمان موردتجاوز قرار گرفته و در اين بيست و هفت سال گذشته به جزکساني که با اين رژيم همکاري نزديک و براي ابقاي آن تلاش کرده اند مابقي ايرانيان حقيقتا گروگان هائي در دست اين رژيم بيش نبوده ايم فکر کردم بد نيست که يک واقعه بسياروحشتناک را که بر سر يکي از فاميل هاي دور ما آمده و خودم کاملا از نزديک شاهد ماجرا بوده ام برايتان بنويسم .


فاميل بسيار دوري داشتيم که مردي از تبريز بود که با زني ازتبريز ازدواج کرده و به تهران آمده و در وزارت فکر کنم دارائي شاغل بود دو دختر بسيار زيبا داشت زمان انقلاب تصور ميکنم دختر بزرگترهجده ساله و کوچکتر شانزده ساله بودند


نام اين مرد بهروز نيکخو بود وضع مالي خوبي نداشتند و با سيلي صورت خود را سرخ ميکردند .
با انقلاب عده اي از پسران لات و لوت محل به سرکردگي لات ترين آنها کميته اي به وجود آورده و مانند تمامي اين گونه رجاله ها به سرعت با مسجد و مرغ فروش و قصاب و بقال رويهم ريخته و شروع به کثافت کاري با کوپن ها و مواد کوپني کردند


آن گونه که من دست اول از زن اين بهروز نيکخو شنيدم اين لات ترين سردسته مدتها بوده که چشمش دختر بزرگ اين خانواده را گرفته بوده ولي به اندازه اي لومپن بوده که حتي تصور رفتن به خواستگاري دختررا هم نميکرده ولي فرصت انقلاب و به قدرت رسيدن رژيم رجاله هاي اسلامي باعث ميشود که اين پسر ابتدا با آوردن اجناس کوپني مانند قند و شکر ومرغ و گوشت و بگير برو به حد وفور و فروختنش به همان قيمت کوپني به اين بهروز نيکخو شروع به خودشيريني ميکند و اين بدبخت طبقه متوسط هم که نيمي پرنسيپ داشته نيمي زير کونش گذارده اين امتياز را ميپذيرد !!!!!!!


مدتي کوتاهي بعد از اين خوش خدمتي ها لات محل به خواستگاري دختر ميايد که پدر با خشم ردکرده و اساسا رابطه آذوقه اي خود را هم با اينان قطع ميکند


اين لات نقشه اي چيده و با باقي بچه هاي کميته محل شبي اين مردرا دزديده و به بيابانهاي کرج فکر کنم ميبرند و او را درچاه عميقي زنده انداخته و در چاه را بسته و کلا گل ميگيرند !!!!!!
تنها تصور مرگ اين مرد بدبخت را ذره ذره در آن چاه بکنيد چند روز طول کشيده هيچ کس نميداند ؟

آيا شما تصور ميکنيد اين جانيان به سزاي اعمال خود رسيدند اگرچه يکسال بعد و با کثافت کاري هاي بيشماري که اين کميته کرده بود رژيم جانيان اسلامي مثلني اينان را گرفت و سر دسته را به دو سال مثلني حبس انداخت !!!!!!
ولي من به تمامي پاکي هاي عالم سوگند ميخورم که همين گروه وهمين لات آدمکش بي رحم که با انساني چنين کار ساديستيکي کرده همگي اکنون در راس امور هستند


و وطن پرستان بخواهند و نخواهند ايران مال آنان است بي برو برگردکه هر کي را دوست نداشتند در چاه اندازند و خلاص !!!!!!! نانا
Wednesday, May 17, 2006
نانا خانم، خوب که به جوابت دقت کردم متوجه شدم که برداشت من و تو از "خائن" و "خيانت" کمی با هم فرق دارد. بنابراين هر وقت فرصت کردی در یادداشتی کوتاه برای ما خوانندگان وبلاگت بطور کلی بنويس از نظر تو "خيانت به مردم و مملکت" چيست و "خائن" کيست.1:56 PM


بسيار خوب دوست گرامي رک گو

به خواستت احترام ميگذارم و نظرم را راجع به خيانت برايت مينويسم


اينجا منظور خيانت به وطن يا آرماني ميباشد و ربطي به روابط خصوصي افراد که براي غلو کردن يک بازيگوشي را (( خيانت )) غير قابل بخشش ميپندارند ابدا نيست !!!!!!!!!


نميدانم ميداني که زماني که اسپانيا در آستانه جنگ داخلي بود و رژيم فاشيستي فرانکو از يک طرف و شورشيان باسک از طرف ديگر روبروي هم قرار داشتند از سر تا سر کره زمين عناصر مترقي و عمدتا چپ وآزادي خواه به اسپانيا رفته و همراه شورشيان جنگيدند نمونه ميتوانم از دار و دسته اگزانستياليست هاي سارتر و کامو و همينگوي و هزاران آزادي خواه از سراسر دنيا خوب براي طرفداران فرانکو تمامي باسکي ها و بيگانگان جسور و جنگده وطن فروشان بودند مگر نه ؟يعني کسي در ارتش فرانکو ميگفت عده اي بي وطن از خارجي هاکمک گرفته اند براي مقاصد خود فروشانه شان !!!!!!!!ولي عليرغم حتي شکست تاسف آور مردم و آزادي خواهان
حتي دولت فاشيستي فرانکو به خود اجازه نداد که تاريخ را تحريف کرده ومثلني مانند ما انقلاب را اسلامي نام نهند انقلابي که مردمي بودبيش از آن که اسلامي باشد زيرا ما دشمن را که خود خميني بود نشناخته بوديم و دوست ميدانستيم او دوست نبود او خود خود دشمن رو در رو بود که به چشمان ما وقيحانه نگاه ميکرد و نقشه قتل خود و فرزندانمان را ميکشيد


برايم بين تمامي مردم ايران و بنحو احسن بين شما دوستان تنها يک خائن وجود دارد و آن خائن به منافع کل مردم است .
اين نوع خيانت را تنها نوع خيانت ميدانم که بايد مجازات براي رجاله ها در پي داشته باشد .


هيچ فرد و گروهي که خود مورد ضربه و قتل و غارت اين جانيان قرار گرفته برايم بيگانه و دشمن نيست برايم همدردي است که مرا درک ميکند و من او را درک ميکنم


اميدوارم پاسخ کافي به تو داده باشم ولي بد نيست که بهت اشاره کنم سرزمين به مفهوم خاک و باد و بارانش نيست سرزمين جائيست که پدرانت از آن آمده اند و بايد بکوشي که اگر آنان درختي کاشتند تو هم مدرسه اي بنا کني تا وظيفه خود را به جا آورده باشي يعني اگر ما اين مادرجندگان را سرنگون کنيم و بخواهيم ايران را بسازيم ميتوانيم به آساني با اين ساختن آن احساس تعلق را هم به وجود بياوريم .
پس چرا گفتم ميخواهم تاکستان و شراب کده در قزوين باز کنم ميخواهم بين ده و روستا پيوندي مدرن با موزيک و کتاب و شراب و بحث هاي هنري بر قرار کنم

کجاي کاري مرد مومن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟‌ نانا
گه خورديد !!!!!!


و اما سخني با کساني که مجاهدين خلق ايران را به دليل به عراق رفتن و از خاک عراق به داخل ايران آمدن و عملياتي نظامي کردن را خائن ميدانند دارم .


براي چه آنان را خائن ميدانيد ؟
براي خاطر وطن مگر نه ؟



خوب من به شما ثابت ميکنم که تعلق شما به جائي به نام وطن از نخستين روز بر نشست رژيم مادرجندگان اسلامي از شما گرفته شد پريود



اگر شما تصور کرده ايد که اين سالها يعني درست بيست و هفت سال تمام شما وطني داشته ايد گه مفت ميخوريد و به وسط لنگ مادرتان ميخنديد !!!!!!


کدام خاک ايران را ميگوييد که متعلق به شماست که حتي به قول شاعر سرتاسر خاک خاوران سنگي نيست کز خون دل و ديده بر آن رنگي نيست


هان کجاي اين خاک متعلق به حتي گروهي از شماست که راجع به آن ادعاي وطن پرستي ميکنيد مادرقحبه ها ؟؟؟؟؟؟؟؟؟


در سرزميني که انسانها را وسط خيابون ها دراز کرده و به درکون برهنه شان شلاق ميزنند ها !!!!! فقط بايد احمق و خر باشي که خود را صاحب آن سرزمين بداني و شلاق بخوري !!!!!


در سرزميني که مادرت و خواهرت را نيمه شب از ماشينت پياده ميکنند و به جرمي واحي سوار ماشين عده اي ولگرد ديوس ميکنند و در راه تا مرکز با وسط لنگ هم مادرت و هم خواهرت بازي بازي ميکنند زيرا اينان زنان قرتي هستند !!!!!!!و هنگامي که تو اعتراض ميکني به قدري با تو با تمسخر روبروميشوند که انگار نه انگار دستهاي کثيف پاسداراني به وسط تنکه مادر و خواهرت رفته چون قرتي بودند !!!! تو گه ميخوري که براي من از داشتن وطني حرف ميزني !!!!


وطن در مرحله نخست معني مادر و خانه و امنيت و آرامش و.....ميده خوب جاکشا به من کمي مادريت و خانه ايت و امنيت يت و آرامش يت و ...نشون بديد از روز جلوس نحس اين جنايتکاران لطفا !!!!!!!!


و اگر قادر به نشون دادن نيستيد ها ...من ميگه گه مفت نخوريد ومجاهدين رو خائن ندونيد اونا باهوش ترين ها بودن براي تلاش از شر اين جنايتکاران مادرجنده مگر نه ؟ميدانيد چه همه قرباني با سواد داده اند براي ايران ؟


من ابدا از آنان خوشم نميايد بي پرده و رک و راست ميگويم
زمان شاه زنانشان را دلمه ميناميدم و بهشان دلمه ها اومدن و از اين حرف ها ميزدم ولي برايشان حق حيات در آينده ايران قائلم به همراه ديگر گروه هاياجتماعي


ابدا خائنشان نميدانم زيرا دشمن را مثل شما ابلهان صدام نميدانستم
و نميدانم دشمن من از روز نخست خميني مادرجنده قرمساق بوده وهنوز هم تخم و ترکه هاي او هستند

به همين دليل در صورت امکان حمله نظامي به ايران من با کشور حمله کننده خواهم بود و هيچ شرمي هم ندارم زيرا دشمن نخست مردم ايران را بي برو گرد رژيم اسلامي جنايتکار ايران ميدانم

براي حسن ختام هم برايتان بگويم که از مرگ هر پاسدار يا مزدور اين رژيم به دست مجاهدين خلق از صميم قلب خوشحال شدم .
پاسدارها هستند که با سرنيزه و تفنگ مردم ايران را از بين ميبرند !!!!!!اين را فراموش نکنيد
مبارزه با شاه پرست يا مجاهد را بگذاريد براي مجلس نمايندگان واقعي مردم در يک سيستم دموکراتيک غير مذهبي به جان من يک علف بچه !!!!!! نانا
شباهت !



نميدونم چرا اين منصور اسانلو منو هي به ياد لخ والساو اون دوران لهستان مي اندازه؟
بس که به نظر با قدرت ميرسه .

اميدوارم بلائي سرش نيارن اين جانيان . نانا
Monday, May 08, 2006
بيانکاي عزيزم


اين خاطره رو براي شخص خودت مينويسم يکي از جيمزباند بازيهاي من است !!!!!!


اولين باري که به ايتاليا رفتم و هنوز راه و چاه را خوب نميشناختم و کمي در آنان غور نکرده بودم به فلورانس رفتم خيال داشتم يک هفته آنجا باشم و سپس با قطار از فلورانس به برلين بروم پس از يک هفته با تنها چمدان کوچکي که داشتم بليط قطاري خريدم که ساعت چهار از فلورانس حرکت و فکر کنم شش به ميلان ميرسد و سپس تمامي شب را ميراند و صبح ساعت هفت به فرانکفورت ميرسد که بايد ترن را تعويض و هفت هشت ساعت بعد به برلين


هنگامي که به داخل قطار رفتم بي اغراق نود و پنج درصد کوپه ها خالي بود و من هم با خيال راحت کوپه اي را انتخاب کرده و خودم راتنهائي در يک کوپه ولو کردم .


بيست دقيقه مانده بود به حرکت قطار که يک مرد قلچماق ناپلي باچشمان هيز و دريده سبز به درون کوپه آمده و با سرعت شروع به ايتاليائي حرف زدن کرد و روبروي من نشست حرفش را با :- آس ب تو ..نون پارلاره ايتاليانو .....قطع کردم به جان خودم چشمانش برقي شيطنت آميز زد و با لبخند و آهسته به من اشاره کرد يعني تو سپس به خودش اشاره کرد يعني من بعد دستش را زير سرش گذارد و گفت :- با هم تو اين کوپه ميخوابيم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!و بلند شد براي اطمينان پارچه رو به راهرو را هم بروي پنجره کشيدکه يعني اين کوپه را اساسا نديده بگيريد و برويد گم شويد !!!!!!!!!


خوب من با چشمان چون گرگ رام !!!! خودم به او نگريستم و در سکوت نقشه ريختم که چه بلائي سرش بياورم هنوز شايد پانزده دقيقه اي به حرکت قطار باقي بود که با لبخند ماه را در آسمان نشان من داد و گفت :- بل و لو نا ...و لبخندي رومانتيک ناپلي نفرت انگيز زد !!!!!سپس سوت زنان از داخل ساکش بساط غذائي همراه با شراب کيانتي بيرون آورد و به روي ميز بين دو قسمت قطار گذاشت و به من ساندويچي تعارف کرد تکه اي ساندويچ بريده شده به قطعه اي کوچک را که دورش دستمال آشپزخانه رنگ وارنگي به رنگهاي قرمزو آبي پيچيده بودند و به دليل مايع مثلا گوجه فرنگي نقشه هاي اين دستمال روي نان ساندويچ به شکل نان رنگ وارنگ عکس برگردان شده بود برداشتم و نگاهي کرده و با خنده گفتم :- ايو ...نو


همانند هر الاغ ديگر نر ناپلي که وعده زير شکم به خود داده با ايما واشاره گفت ميخواهي بروم برايت از رستوران ايستگاه مثلني لازانيا بگيرم !!!!!با خنده گفتم :- آري مثل برق و باد به دنبال ماموريت رفتن اون همان و برخاستن و چمدان سبک خود را به دست گرفتن و از داخل قطار به سرعت به طرف آخرين کوپه ها دورتر از اين ژپگول مادرجنده رفتن همان عرق ريزان بالاخره به قسمتي که نسبتا افرادي بودند رسيدم و در يک کوپه زني چاق ايتاليائي منظورم از اين کون گنده ها هست ها .....نشسته بود و معلوم بود مال جنوب بوده و تو آلمان کار ميکنه و زندگي اومده ديدن فک و فاميلش و داره بر ميگرده با خودش کلي قبول منقل و حتي يک قفس مرغ و خروس ايتاليائي !!!!! داشت ميبرد آلمان سرم و انداختم پائين و در وباز کردم و گقتم :- پر ميسو !!!!رفتم تو و روبروش نشستم با خودم فکر کردم آدم ابدا از مصاحبت مرغ وخروس سير نميشه آگه قرار باشه يه نره خر دهاتي جاکش نرسيده پرده هاي کوپه رو بکشه !!!!!!!!!! و آدم رو بترسونه !!!!!!!


سرتو درد نيارم بيانکا جونم قطار راه افتاد و منم پرده ها را از تو بستم و هرچي اين زنه بهم تعارف کردعينهون گدا گشنه ها گرفتم و خوردم به جز لوبياپخته هائي که خودش چپ و راست بالا ريخت و همچين ساعت که شد نزديکاي ده شب جاشو درست کرد و سرشو گذاشت زمين و خرو پفش رفت هوا


منم چراغم رو خاموش کردم و دراز کشيدم ولي خر و پف و اين ميان براي تنوع گاه گداري گوز ( تقاص اون لوبياها ) مگر گذاشت من چشم بر همزنم مدتي کتاب خواندم مدتي کلافه خواب بودم که تقريبا شايد چهار صبح بالاخره خوابم برد و هنگامي که بيدار شدم خودرا در قطار ايستاده ديدم که اخطار قطار بغلي که به برلين ميرفت شروع شده !!!!!!!!مدتي بسيار کوتاه وقت داشتيم به سرعت زنک را از خواب بيدار کرده و باايما و اشاره به او گفتم که عجله کن و خودم تنها ميخواهم که تصور کني که علاوه بر چمدان خودم حتي بسته اي سبک را هم به دندان گرفته و ميدويم و اين زن چاق کون گونده گريه کنان به دنبال من ميامد و نفس نفس ميزد در حالي که خود از من بيشتر بار راحمل ميکرد به هر حال به قطار برلين رسيديم و هنگامي که کاملا سوار شديم او را جلوفرستادم کوپه اي انتخاب کرد تمامي بار و بنديلش را به روي زمين گذارده و با يک سلام نظامي و با تنها چمدانم گفتم :
- آ..في ...در ...زن و به مکان به شدت دور تري خود را منتقل کردم !!!!!! نانا
Saturday, May 06, 2006
مينا !!!!!


شعر زير را با آهنگ مينا ناز داره مينا سرش فر داره مينا بخونيد !!!! نانا



هودر خيلي خره هودر
سرش کچله هودر
کونش هم لقه هودر

هودر ملجيک رهبر
هودر ژوکر رهبر
هودر مامور رهبر

هودر گه ميخوره هودر
هودر زر ميزنه هودر
هودر سنگپايه هودر

هودر خاک بر سر هودر
هودر.........
Friday, May 05, 2006
کافيه !!!!!


دوستان راستش ديگه حال اين سيده رو ندارم دلمم براش ميسوزه از بس که الاغه
واسه همين اين آخرين جوالدوز را هم بهش فرو ميکنم و بس .


تو يه پيامي بعد از اين که متوجه شده که اين کار نوشتن پستي ازعشق و حرارت !!! روري نسبت به خود الاغش ميتونه سو تفاهم هم بشه و يکي گفته که مثلا که خوب چي ؟برداشته يه اصلاحيه روي اون پست نوشته به اين شرح :



((یک چند کلمه هم باز دل‌ام خواست بگم. اجازه هست؟ :)
من این‌جا حرف از یک زندگی مریخی و روابط مریخی نمی‌زنم. همین‌هاست، یک زندگی عادی مثل همه. من‌ام صبح کله سحر پا می‌شم و مثل همه دق گرفتاری‌هام رو دارم ولی اون وسط‌ها اگر چشم‌ام به همین لحظاتی که گفتم نباشه و ازشون لذت نبرم کارم به دارالمجانین می‌کشه! این چشم و هوش و گوش به لحظات خاص سپردن یک سلاح مخفیه که باهاش با معضلات زندگی مقابله می‌کنم. این رو همه دارن اگر بخوان - من‌ام سال‌ها درس خوندم و با امتحان‌های جورواجور دست و پنجه نرم کردم. من‌ام شکست عاطفی داشتم، من‌ام (ببخشید) عن و گوه بچه‌ام رو پاک کردم و پای درس خوندن‌اش حرص و جوش خوردم، من‌ام لحظات دل‌تنگی داشتم و ایام ناداری و قرض! هنوز هم اینا رو دارم. مثل همه. اما با وجود همه‌ اینا بازم زنده‌گی کردم و می‌کنم. بازم زنده بودم و هستم. این امکان برای همه‌مون هست.
ببخشید ... بفهمی نفهمی منبر رفتم ها! :))



خوب زنيکه الاغ ......تو چرا هيچ وقت از اين بدبختي هاي بالات حرف نزده بودي و يهوئي حالا تصميم گرفتي برامون بگي ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


خوب تمام چيزي هم که من بهت ميگم همينه که اين بالا نوشتي ديگه ماده قاطر !!!!!
خوب منم که از روز اول ميگم که واقعي باشيم دروغ نگيم از چيزي نترسيم براي رسيدن به حقيقت تلاش کنيم اين تلاش حاصل نميشود مگر که خود حقيقت گو باشيم يعني دروغ نگوئيم


هنگامي که ميتواني از سختي نداشتن پول زماني در زندگيت سخن بگوئي و تجربه خود را در اختيار خوانندگان جوانت بگذاري خوب تو الاغ به جايش ميروي از پوپو کردن رستم در پارک ميگوئي !!!!!


يعني تو به ما يه تصوير سينمائي ميدهي از يک زن و شوهر ناز نازي کامل که همه مشگلاتشان حل است و براي پياده روي با سگشان مثلني به کنار دريا ميروند و مشگل و مساله بزرگ در زندگانيشان پو پوي سگ وبراي احساس مسئوليت !!! جمع کردنش از خيابان است

خوب قربانم گردي اين احساس مسئوليت تو در سيدني راجع به گه سگت !!!! چه دردي از دختر جواني در تهران که ترا ميخواند و دوست دارد دارد ؟ولي بي پولي تو و مردي که دوست ميداري و چگونه ديل کردن با اين موقعيت ربط پيدا ميکند و ميتواند کمکي به او باشد .
برو هاله اون بالا خانه را کمي بکار گير ...الاغي نباش که به الاغيت خودافتخار ميکند . نانا
Thursday, May 04, 2006
خطر نکن !!!!!!

بچه ها به مرگ خودم من که ديگه جلوي اين همه الاغيت لنگ انداختم و رفتم يه تلفني به رکورد جني سس بزنم به ولاي هوديني !!!!!!
يعني ديگه اين هاله يه دو سه دست به مهشيد هم !!!!! در الاغيت سور زده !!!!!ميگيد چطوري ؟براتون ميگم .


اين خاک بر سر شلخته خيال ميکنه که من به رابطه ادعائي !!! او با يکمرد چپ و چوس بدبخت انگليسي که خيال ميکند هاله يعني مظهر زن ايراني !!!!!!!!! و خوشش مياد !!!!!!!!يعني خريت آن مرد را تنها داشته باشيد تا باقي را بگويم حسادتي ميکنم احتمالا بسکه پير دختر باکره حسودي هستم !!!!!!!!به همين دليل هنگامي که من به سراپايش ميرينم بر ميدارد بلافاصله يه متن که اين مرد چپ و چوس چه کارهائي که براي نشان دادن عشقش به او نميکند مينويسد !!!!


خوب خاک برسر همه اينها را هم که راست بگيريم و قبول کنيم که يه نفر براي تو اين گونه ميميرد !!!!!! خوب به تو چه ؟ گهيت تو که از نظر ما پاک نميشود که ؟حالا گيريم که يه الاغي هم ترا با چشم چپ و چوس عوضي اشتباهي گرفته باشه به باقي چه
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟بچه ها مگه نه ؟


و اما يه خرده حسابي کوچک با يه دو نفري دارم که فکر کردم چون خيلي اهميتي نداره اين پائين جوابي بهشون بدم
يکي اين جي لندني است که بيچاره بدبخت نميدانم چرا يه رگ خاله زنکي شديد داره خوب حضرت جي تو که يه دفه صابون من به تنت خورده و ميدوني فلفل تيزيعني چي !!!!! و انساني هستي در لندن که هي تنيس بازي ميکني و سفرهاي اگزاتيک !!! ميروي و گاهي گداري وقي هم راجع به کمونيزم ميزني کار خودت را بکن و وق خودت را بزن اين آفر و بگير و بگو خدا بده برکت و بزن به چاک . نانا


و اما شما مرتيکه الاغ زبان نفهم آرمين گيله مرد مدتهاست که کمي برايت احترام قائل شده و با دفتر چه نت به فرق سرت نکوبيده ام خيال کردي مسجد وبلاگستان جاي گوزيدنه و هي به گه خوريت ادامه دادي خوب به من گوش کن اين ادب و تربيتي که تو بهش معتقدي مال اکابر و ملاها است يعني ملاکه تو باشي به همه ميگه اون بچه بي تربيت رو بايد انداخت بيرون !!!!و تو الاغ هم همين فکر رو ميکني ولي گه خوردي با هفت جد و آبادت مرتيکه کثافت خسته کننده وا رفته چون حليم گه !!!!!!!تو مدتهاست کارت شده به اين ور و اون ور رفتن و بدون آوردن نام من همه را به بد بودن من متقاعد کردن !!!!!خوب جاکش الاغ تو چکار به بد بودن من داري ؟تو کون خودت و کار خودت را باش ؟

مگر کسي از تو قضاوتي راجع به من خواسته که خودت را چس کرده ا يو هي ميانه جنگ من با رجاله ها سر و کله ات پيدا ميشود و زري ميزني ؟
اين آخرين مهلت! تمامش کن که پيچاندن تو برايم مانند وشگن زدني آسان است به هواداران بيشمارت فکر کن و خطر مکن عمو !!!!!!!!! نانا
Wednesday, May 03, 2006
سيده هاله و ايدز !!!!!


دوستان از اطراف و اکناف با خبر شدم که در خانواده چهارفقره اي هاله سيده سگ باز متاسفانه دو فقره به ويروس ايدز به سختي آلوده شده اند اگر گفتيد کي و کي ؟؟؟؟؟


نه خير ...اشتباه کرده ايد !!!!!اين دو فقره ايدزي سيده وشوهر چپ و چوسش روري نيستند بيچاره روري که تا حالا يه دفه هم نتونسته نشونه گيري صحيح کنه و بپرهوسط هاله هميشه ميپره وسط دو تا هاله گاله !!!!!!!
بنابر اين اين مرد چشم چپ !!! وظيفه اي در رختخواب نداردو کل وظيفه او اظهار عشق کردن به هاله گاله و گل خريدن براي هاله گاله و کار خانه کردن براي هاله گاله است !!!!!!!


بله شما اشتباه کرديد زيرا اينان را يک چهار فقره معمولي ديديد آن دو فقره اي که در اين خانواده تلفيق قم و لندن !!!!!!!!!!!!ايدز گرفته اند هاله و رستم هستند به ولاي روري !!!!!!!

و چون هاله تنها با روري و رستم رابطه دارد و در اين رابطه روري اساسا به هوت افسرده است به دليل چپي چشم !!!! پس ميماندکي
؟رستم
به دليل اين درد مشترک ايدزي شدن با رستم !!!هاله گاله ...با عده اي به سختي مشغول بحث گي و کاندوم و خون و اينا شده اظهار نظرهاي همراه با شگفتي او را راجع به اطلاعات داده شده توسط عده اي برايتان مشخص ميکنم فوري و فوتي به رستم دستانربطش داده و او و هاله گاله را در آغوش يکديگر مجسم کنيد !!!! نانا


((((((این تست‌ها که نوشتی خیلی جالبه - جدا" تا بیست و چهار ساعت گذشته رو می‌تونن تست بکنن؟ جل‌الخالق. جدا" ببین علم و تکنولوژی به کجا رفته.))))))


اينجا روش نشد از تکنولوژي تشخيص ايدز سگي !!! بپرسه


((سلام امیر جان - همیناست دیگه. ملت فکر می‌کنن فقط اچ‌ای‌وی جای نگرانی داره. هزار چیز دیگه رو هم در کنار اون باید تست بکنن که دیگه گی و غیر گی نداره. ))



اينجا هم خجالت کشيد بگه گي و غير گي و سگ !!!!!


((مسئله این‌جاست که اگر سکس امن نداشته باشی چه وجینال باشه و چه اینال هر دو می‌توانند ناقل ویروس باشند. ))


خوب بفرما ...ديگه حيا رو خورد و آبرو رو ريد و اعتراف کرد که هم از اين راه .....و هم از اون راه ....با رستم درگير شده !!!!!!!



((اگر (خدای نکرده :)) زمانی نیاز به تزریق خون پیدا کنم برام کوچک‌ترین تفاوتی نداره این خون از بدن یک هم‌جنس‌گرا باشه یا هترو چون به نظر من هر دو به یک اندازه ریسک داره (با وجود تست‌هائی که قبل از استفاده از خون در لابراتوار می‌شه). ازش هم یک‌دنیا ممنون می‌شم که چنین وام گران‌بهائی رو به من داده.))



خوب معلومه براي تو که ايدز داري نبايد فرقي بکنه که خون از جون کي بياد !!!!!! بي دست گوزيدي که هاله گاله !!!!!!!!! نانا
Tuesday, May 02, 2006
بد شگوني !!!!!


واه ..واه ...واه که اين الدنگ خاطره هاي شما !!!! هم که غيظ جواب نداشتن به من يه الف بچه !!!!! رو عينهون سيده سگ بازريخت سر الواطي و يه قر کمر داد و براي صنم خورشيد نشان محروم !!!! يه عدد شعر دنبالي کسک نوشت بر اين مبني :


((شاه صنم زیبا صنم بوسه زنم لب های تو ابریشم قیمت نداره حیف از آن موهای تو ))



به جان مامانم ديگه داره يواش يواش باورم ميشه که شماها همون زنان حرامسراهاي ناصرالدين شاه بي نياز به واياگرا !!!! هستيد به جان خودم شماها نه تنها اجتماعتان دور هم به دليل آلت رجوليت !!! رهبر رژيم ايران است بلکه روابطتان هم بفهمي نفهمي يه بوي گهي ميده !!!!!!


شايد واسه همينه که تو امريکا هم حتي ميگن فمينيست ها بيشترشون لزبين هم هستند يعني گه که هستند هيچ چي به گوز هم آراسته اند واه واه واه دوستان معمولي من ميدونند که از چي حرف ميزنم چون احتمالا در حين ريدن تجربه گوز دادن هم داشته اند !!!!!!!!


آخه زن حسابي که اسم خودتو گذاشتي الدنگ خاطره هاي ما بدبخت بيچاره هائي که روح مون هم خبر نداره !!!!! خجالت بکش اين حرفها که سخنان يک زن نيست که به يک زن ديگر بگويد. به والاي آلن د جنرس ها ...من اگه يه زني از لب و دهانم تعريف کنه يه حال چندشي بهم دست ميده که نگو و نپرس و آني به اوني روش بالا ميارم !!!!خوب بابا يه رحمي به شوهر خورشيد نشان ميکردي و اين سوداي نهان خود را راجع به لب و دهان ايشان بيرون نميريختي ميگند در وبلاگستان اينحرفها هيچ شگوني !!!!! نداره


به هر حال هر کاري دوست داري بکن به من که مربوط نيست ولي يادت باشه دارم نيگاتون ميکنم و از دست و پا زدنتون کيف ميکنم آ .ري ... وي ..در ..چي . نانا
چرخ چرخ عباسي !!!!!!

خوب وقتي ميگم الاغ يعني الاغ و ديگه بحث هم نداره يعني اين سيده سگ باز هاله خوب زنيکه الاغ مگه بهت نگفتم برو سرت با کار خودت گرم باشه و کاسه گه ديگران را برهم نزن ؟ميبني براي تو خاله شلخته سيده الاغ پيغمبر!!! توبه يعني مرگ !!!!


برداشتي يه پست تحريک کننده يک طرفه اين باز راجع به خورشيدنشان و اين نمايش آخرش نوشتي که باز هم مثلني يه انتقامي ارواح تخم هاي رستم از من بگيري !!!!آخه زنيکه تو چرا اين همه الاغي به مرگ روري !!!مگه بهت نگفتم کاري به کار کس ديگه نداشته باش و گهتو تنهائي بخورمگه بهت نگفتم که کله بابا و استاد ترا به راحتي ميتونم تو چاه گه فروکنم و بيرون بکشم بازم که اومدي جلو کله بابات را تعارف من کردي که ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


اولا اگه خورشيد خانم ترسيده و در دکونش رو تخته کرده تو را سنه نه ؟اگه ارواح مشگ عمه ات خيلي دوستش داري ميتونستي براش بنويسي

((عزيزم نرو برگرد ))

ولي نه تو زنيکه شلخته خاله زنک بايد يه مجلس خاله زنکي ختنه سوران ديگه از اين ماجرا راه بيندازي وگرنه که ديگه از اين به بعد لقب خاله زنک وبلاگستان را ازت ميگيرن و ميدن به يکي ديگه !!!!!!!!!!

ولي کور خوندي ميدوني چرا ؟براي راحتي خيال تو و خورشيد نشان همين الان ميگم تا وقتي که دليلاستقبال پارتيش را توسط حسين مادرجنده درخشان ننويسه ها حتي اگه برگرده من يکي دست از سرش بر نميدارم مگه نگفتم بي زي نس من باهاش تموم نشده !!!!! مگه تو الاغ کر بودي و يا کور که نفهميدي چي ميگم ؟

اين قرتي بازي ها و در دکون رو تخته کردن ها و مجلس ختم تو که برايش گرفته اي هم مانع اين نيست که اون سئوال اصلي !!!!! جائي محو بشهو اين وسطها ماست مالش کنيد فهمستي الاغ ؟


خوب الاغ تو پست حمايتي و خاله شلخته اي خودت نوشته اي که صداي او را هم خفه کرديم و ديگر کي مانده !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ترا کفن کنم غش غش از خنده ريسه رفتم خوب رجاله کثافت يعني بعد از رفتن اين خورشيد نشان نور چشمي حسين مادرجنده درخشان ديگه وبلاگستان تموم شد ؟ و کسي باقي نموند ؟ آره منظورت اينه ؟

خوب زنيکه فضول متملق عقده اي بدبخت وقتي بهت گفتم مگه ماها پاته جيگرم منظورم دقيقا همين بود که امثال تو و خورشيد و مهشيد و باقي کثافت هاي رجاله وبلاگستان فکر ميکنيد که شماها نور و برکت و تحرک اينجا هستيد نمونه هم اين( ديگه کي مانده ؟ )تو الاغ است .

ولي بذار خيالت رو راحت کنم معني وجودي امثال من يعني که چنان گه به سراپاي امثال خورشيد نشان و تو بزنم که ياد بگيريد که اينجا دبستان و خونه خاله نيست که هر گهي ميخواهيد بخوريد و جواب گو هم نباشيد


نوشته اي حالت از اين همه کج مداري بد شده !!!!!!
هيچ فکر کرده اي وقتي دسيسه و توطئه برعليه مثلني زيتون کرديد حال اون هم کمي بد شد ؟هيچ فکر کرده اي که وقتي متوجه کار کثيفت راجع به کاميلا و دايانا وپرنس چارلز شدم حال منم کمي بد شد ؟هيچ فکر کردي که وقتي به شبح حمله کردي حال شبح هم کمي بدشد ؟هيچ فکر کردي که تو اوج ماجراي بچه هاي بي پدر و مادر مورد تجاوزقرار گرفته تو خيابونهاي تهران و اون بيست و پنج بچه اي که توي پاکدشت کشتند و سوزاندند - تو لکاته براي نوشي و جوجه هاي سر ومرو گنده اش مجلس سفره ابوالفضلي راه انداختي حال ايراني هاي دلسوز هم کمي بد شد ؟ و بگير و برو ........

ميدوني هاله بذار خيالت را راحت کنم خورشيد نشان که سهله تمامي خورشيدهاي قلابي اين جا منجمله تو را هم با کله در گه فرو خواهم کرد بي برو برگرد اين کار من نامش تصفيه از گه و گند است حقيقتش را بخواهي فکر کنم اين نوشته هاي بي ارزشي که در وبلاگت مينويسي حوصله خودت را هم سر ميبره به همين دليل از گه اين و اون ميخوري . من دست از سر شماها بر نميدارم پريود
اگر کار شماها رجاله گي و لکاتگي است من هم براي خود يک ماموريت گذاردم و اون ريدن به سراپاي شما است

نوشته اي :

((مونا جان من شخصا" پوست‌ام کلفته و هر کس هر انگی که دل‌ تنگ‌اش بخواد می‌تونه به‌ام بزنه و هر اراجیف و مزخرفی که می‌خواد بگه - می‌خندم و شب‌اش هم می‌رم الواطی و بعدم راحت و آسوده می‌خوابم ولی همه این‌طور نیستن و طاقت افراد فرق می‌کنه. چرا باید این‌همه مزخرف بار هم کنیم آخه؟ و اگر کسی طاقت‌اش رو نداشت بگیم زود تسلیم شد؟
صنم یکی از خانم‌ترین و مهربون‌ترین کسانی هست که تو همه وب‌لاگ‌نویس‌ها افتخار آشنائی باهاش رو دارم. یک‌بار هم ندیدم کوچک‌ترین آزاری برای کسی داشته باشه یا حرف نازیبائی در مورد کسی یا به کسی بزنه. به‌اش حق می‌دم ولی و امیدوارم که فکراشو بکنه و برگرده که جدا" جاش خالی می‌مونه. جای اون خورشید تابان وب‌لاگ‌شهر، وسط آسمون‌اش.))

بسيار خوب برايت اين گهي را که خورده اي کمي ميشکافم :


تو پوستت کلفته آره قبول دارم چون اگر کسي يکي از توهين هائي که من به تو کردم به من ميکرد و حق داشت - من سرم را توي کون خر ميکردم و خفه ميشدم ولي تو نشون دادي که با سر و کله ريده شده و بوي گه ابدا واصلاچيزي بهت بر نميخوره نه خودت را ميشوري و نه گم ميشوي ؟تازه با هيکلي به گه آغشته به الواطي هم ميروي !!!!!!!! و به آن افتخار هم ميکني !!!!اين طاقتي هم که نوشته اي ها منظورت همون پر روئي و وقاحت امثال خودت و مهشيد است نه ؟خوب شلخته خانم طاقت يعني چي ؟از اين زنيکه خورشيد نشان يه سئوال ساده کرده ام چون کونش گهي است به جاي پاسخ قهر کرده و رفته !!!!!!!
هم او و هم تو دست پيش را گرفته ايد که پس نيفتيد دقيقا مانند جانيان اسلامي يعني به جاي پاسخ کوتاه و صريح به من به صحراي کربلا زده ايد !!!!!! يعني دقيقا شيوه يک سيده مادرجنده اسلامي !!!


در ضمن با اين تعريف هائي که از صنم کرده اي فکر کنم يه دفه او را با دخترت و مجلس خواستگاري عوضي گرفته اي به ولاي رستم !!!!اين زبون بازي ها و تملق ها براي زني که خودش شوهري دارد و کاملا بالغ حداقل از نظر جسمي است چه معني دارد ؟داري برايش هوادار جور ميکني ؟ آره ؟

به هر حال براي اطمينان از تفهيم سخنان بالا بازم بهت بگم اين نانا از اين اختر شخترهاي دور و بر تو نيست روري را کفن کنم !!!!اين نانا يه ورپريده ايه که تو تا حالا باهاش برخورد نداشته اي نميدوني چه همه پشتکار داره و منطق پس بگرد تا چنان بگردانمت که اون نه نه باباي سيدت رو هم دچار گه گيجه کنم مادرجنده شلخته . نانا
Monday, May 01, 2006
پول اجاره خانه ها !!!!!



ببين زنيکه لگوري آونگ الاغ خواستار شانه هاي شکوه مادرجنده ميرزادگي نوشته اي :

((اگر روزی در خانه ی من ، در حریم من ، تهمت ناموسی به " بزرگ مردی " زده شود که تا به حال حتی دشمنانش به او اهانت نکرده اند، این حریم را به آتش می کشم . توهین به ابر مردی که سالهای سال است از میان ما رفته و جانش را بر سر راه این گذاشت : برای آزادی ،برای رهایی من و او ...
نه! نمی توانم چنین اهانت هایی را در حریمم تحمل کنم !))



اي قاطر ماده ......اين تهمت ناموسي که ميگي من به گلسرخي بزرگ مرد چه ميدانم آزاده زده ام ها .....تو رو کفن کنم تمامي هم سن وسالهاي من که يه کمي فضول سياسي بودن ميدونند بخصوص اگه با يکي از همون لو رفته ها که به ده سال زندان محکوم شد رفيق و دوست باشند !!!قاطر فهم شد ؟؟؟؟



خوب خاک برسر توفکر ميکني مثلني اگه يکي شجاع و آزاده بود مثنلي ميل جنسي شو غرغره ميکنه آره اين همه الاغي ؟خوب لکاته الاغ گلسرخي که پيغمبر نبود که عرق ميخورد خانم بازي ميکرد ( نمونه اش همين که از شوهر دارش هم نگذشته ) احتمالا دروغ ميگفت و بگير برو .....مثل همه آدمهاي ديگر تازه برات بگم خبر نداري احتمالا بس که خري ....اين چه گوارا که اينهم عزيزه و لذيذه و نميدانم تميزه ها ......بزرگترين دون ژوان تاريخ امريکاي لاتينه به ولاي مارکس !!!!!زني از دستش نميگذاشته که در برود کجاي کاري ؟يعني اين که همانند نماز مسلمانان او روزي پنج وعده فاک داشته با پنج زن مختلف !!!!!!!!
هم دکتر بوده هم مبازر بوده و هم آن صورت را ازطبيعت هديه گرفته خوب مگر مارکسيستها وسط خوندن نظريه هاي جنگهاي مسلحانه اش به اين که چه زن باره اي بوده فکر هم ميکنند ؟


البته ابلهي مانند تو ممکن است تفکري در اين باره را اساسا به خواندن تئوريهاي خسته کنند جنگ هاي شهري چه گوارا ترجيح بدهد ولي باقي فکر کنم تئوري ها را ميخوانند و براي بخش خاله زنکي وجودخود به زن روز قناعت ميکنند .


تازه اگه اين گلسرخي خيلي آزاده بود و ال بود و بل بود چرا اين زنيکه الاغ که شونهاشو !!! همچون بانو مهستي ارائه ميده بهت هيچ اسمي ازش تو زندگي نامه اش نياورد و کل فاميلي خودش رو هم عوض کرد ؟


خوب گه سگ .....گلسرخي کجا جانش را براي ما گذاشت آخه الاِغ چرا کس و شعر ميگي ؟ گلسرخي به ما حرف مرد از دهانش در ميادرا نشان داد و همچنين دانشيان اين دو به ما گفتند بين آنان و رجاله ها فرقي هست مگه نه ؟خوب تو الاغ خاک برسر ميشه به من بگي ؟
چه مناسبتي بين يک انسان شجاع و متمرد هست ب اين زنيکه مادرجنده مهستي وش دنبالي کوسک لوس آنجلسي به سفر حج رفته و حج هاجر نوشته زن نوري اعلا شده کانون فرهنگي و برنامه تلويزيوني درست کرده در دنوره خود را چس کرده و تلاش همه جانبه براي تپاندن خود بين مشتي شاعر و نويسنده و اديب که حتي اغلب پول اجاره خانه شان را نداشته اند داشته و دارد ؟سخت منتظرم . نانا