روابط عمومی نانا
هرچه میخواهد دل تنگت بگو
Wednesday, May 17, 2006
گه خورديد !!!!!!


و اما سخني با کساني که مجاهدين خلق ايران را به دليل به عراق رفتن و از خاک عراق به داخل ايران آمدن و عملياتي نظامي کردن را خائن ميدانند دارم .


براي چه آنان را خائن ميدانيد ؟
براي خاطر وطن مگر نه ؟



خوب من به شما ثابت ميکنم که تعلق شما به جائي به نام وطن از نخستين روز بر نشست رژيم مادرجندگان اسلامي از شما گرفته شد پريود



اگر شما تصور کرده ايد که اين سالها يعني درست بيست و هفت سال تمام شما وطني داشته ايد گه مفت ميخوريد و به وسط لنگ مادرتان ميخنديد !!!!!!


کدام خاک ايران را ميگوييد که متعلق به شماست که حتي به قول شاعر سرتاسر خاک خاوران سنگي نيست کز خون دل و ديده بر آن رنگي نيست


هان کجاي اين خاک متعلق به حتي گروهي از شماست که راجع به آن ادعاي وطن پرستي ميکنيد مادرقحبه ها ؟؟؟؟؟؟؟؟؟


در سرزميني که انسانها را وسط خيابون ها دراز کرده و به درکون برهنه شان شلاق ميزنند ها !!!!! فقط بايد احمق و خر باشي که خود را صاحب آن سرزمين بداني و شلاق بخوري !!!!!


در سرزميني که مادرت و خواهرت را نيمه شب از ماشينت پياده ميکنند و به جرمي واحي سوار ماشين عده اي ولگرد ديوس ميکنند و در راه تا مرکز با وسط لنگ هم مادرت و هم خواهرت بازي بازي ميکنند زيرا اينان زنان قرتي هستند !!!!!!!و هنگامي که تو اعتراض ميکني به قدري با تو با تمسخر روبروميشوند که انگار نه انگار دستهاي کثيف پاسداراني به وسط تنکه مادر و خواهرت رفته چون قرتي بودند !!!! تو گه ميخوري که براي من از داشتن وطني حرف ميزني !!!!


وطن در مرحله نخست معني مادر و خانه و امنيت و آرامش و.....ميده خوب جاکشا به من کمي مادريت و خانه ايت و امنيت يت و آرامش يت و ...نشون بديد از روز جلوس نحس اين جنايتکاران لطفا !!!!!!!!


و اگر قادر به نشون دادن نيستيد ها ...من ميگه گه مفت نخوريد ومجاهدين رو خائن ندونيد اونا باهوش ترين ها بودن براي تلاش از شر اين جنايتکاران مادرجنده مگر نه ؟ميدانيد چه همه قرباني با سواد داده اند براي ايران ؟


من ابدا از آنان خوشم نميايد بي پرده و رک و راست ميگويم
زمان شاه زنانشان را دلمه ميناميدم و بهشان دلمه ها اومدن و از اين حرف ها ميزدم ولي برايشان حق حيات در آينده ايران قائلم به همراه ديگر گروه هاياجتماعي


ابدا خائنشان نميدانم زيرا دشمن را مثل شما ابلهان صدام نميدانستم
و نميدانم دشمن من از روز نخست خميني مادرجنده قرمساق بوده وهنوز هم تخم و ترکه هاي او هستند

به همين دليل در صورت امکان حمله نظامي به ايران من با کشور حمله کننده خواهم بود و هيچ شرمي هم ندارم زيرا دشمن نخست مردم ايران را بي برو گرد رژيم اسلامي جنايتکار ايران ميدانم

براي حسن ختام هم برايتان بگويم که از مرگ هر پاسدار يا مزدور اين رژيم به دست مجاهدين خلق از صميم قلب خوشحال شدم .
پاسدارها هستند که با سرنيزه و تفنگ مردم ايران را از بين ميبرند !!!!!!اين را فراموش نکنيد
مبارزه با شاه پرست يا مجاهد را بگذاريد براي مجلس نمايندگان واقعي مردم در يک سيستم دموکراتيک غير مذهبي به جان من يک علف بچه !!!!!! نانا
7 Comments:
Blogger Rokgoo said...
نانا خانم، من سازمان مجاهدين خلق را به خاطر همکاری با صدام حسین خائن نمی‌دانم. اما در اوايل انقلاب اين سازمان به اصطلاح مترقی همان روش حزب توده را با آخوندها پياده کرد. خمينی را بزرگ کرد، در نماز فندق‌شکن جمعه شرکت کرد، به احکام اسلامی تمکين کرد، "یا روسری یا تو سری" را پشتيبانی کرد، قلع و قمع گروه‌های کوچک سياسی را ناديده گرفت و زمانی که نوبت به خودش رسيد با قربانی‌کردن مليشياهای بی‌گناه با لباس مبدل از ايران فرار کرد. سازمان مجاهدين خلق همان خيانتی را به مردم کرد که ديگر نماز خوانان سياسی کردند.
http://rokgoo.blogspot.com/2006/04/blog-post_25.html

رک گوي عزيزم

دقت کن ببين چه ميگويم

برايت بخش به بخش پاسخ ميدهم نوشته اي :


((من سازمان مجاهدين خلق را به خاطر همکاری با صدام حسین خائن
نمی‌دانم.
اما در اوايل انقلاب اين سازمان به اصطلاح مترقی همان روش
حزب توده را با آخوندها پياده کرد ))



دوست من اگر منظورت خود را به خميني چسباندن باشد که هر که در
شهر بود مست بود عزيز من

اساسا خميني سيلي بود که همه را مانند خس و خاشاک با خود به
درون کشيد اين که جاي حرف نداره دوست من
در واقع زماني که به مردم ايران شانس انتخاب داده شد درست روزي
بود که يکصد هزار نفر از مردم تهران به استاديوم امجديه براي دفاع
مذبوحانه از چيزي به نام نهاد شهر وندي رفتند و خلاص

اين يکصد نفر تنها گروهي بودند که اعتراضي کردند براي حق خود !!!!
باقي حل شده در آن جاني قرمساق بودند
مجاهدين که جاي خود داشتند و از پستان همين ها شير خورده بودند !!!!
مگر نه ؟

نوشته اي :


((خمينی را بزرگ کرد، در نماز فندق‌شکن جمعه شرکت کرد، به احکام
اسلامی تمکين کرد، "یا روسری یا تو سری" را پشتيبانی کرد، ))


دوست من خميني را کسي بزرگ نکرد خميني براي مردم ايران بزرگ بود
زيرا تبلور فريادهاي در سينه خفه شده و سرکوب شده هيات حاکمه هاي
قبلي بود
براي اينکه ( شاه بايد بره !!!!!) را اولين کسي بود که گفت
او جنايتکاري متهور بود ٬خوب چنگيز و تيمور ها هم جنايتکاراني متهور بودند
مگر نه ؟
اين شعار يا روسري يا توسري را حقيقتا من يادم نميايد که مجاهدين گفته
باشند تنها حزب الهي ها اين گونه مشغوليت ذهني داشتند اون زمان!!!!!


نوشته اي :


((قلع و قمع گروه‌های کوچک سياسی را ناديده گرفت و زمانی که نوبت به
خودش رسيد با قربانی‌کردن مليشياهای بی‌گناه با لباس مبدل از ايران فرار
کرد. سازمان مجاهدين خلق همان خيانتی را به مردم کرد که ديگر
نماز خوانان سياسی کردند.))


اينجا را قربانت گردم حسابي عوضي اشتباهي ميکني چون اولين قرباني ها
را به رژيم جنايتکاران اسلامي کردها و سپس ترکمن ها و سپس مجاهدين
دادند و مجاهدين با کردها رابطه خوبي هميشه داشته اند زيرا دو اقليت
سرکوب شده هستند

و اما راجع به فرار از کشور اگر فرار بد است پس بهنود و نبوي و خود ماها هم
بايد کلي خائن باشيم مگر نه ؟
چون جونمون رو برداشتيم و فرار کرديم ولي اون بدبختي که اسمش مجاهده
بايد ميموند و صدها هزار ديگه قرباني ميداد ؟؟؟؟؟؟؟؟
آره منظورت اينه ؟

از اين گذشته وقتي ميري تو يه سازمان سياسي که معمولا جوون ميري
خوب دوست من خربزه خوردن پاي لرزش نشستن هم داره بنابراين اون
بچه مجاهد ها که کشته شدند خودشون از همه بهتر فهميدند که دارن
ميکشنشون ولي توبه نامه و گه خوردم امضا نکردند و مردند مگه نه ؟

پس اين يعني که حساب سود و زيانش رو شخصا کرده بودند و رفته بودند
به عبارتي يعني اعتقاد داشتند پس کسي کسي را ول نکرد و خود فرار
کرد
سازماني بود سياسي تحت سرکوب قرار گرفت خوب هر کي ميتونست
خودشو اون ور رسوند
ولي دوباره همون سازمان را بر پا کرد مگر نه ؟

اين گناهي که تو پاشون مينويسي گناه نيست عزيزم بکار بردن عقل است
به هر حال قرار نيست کسي دنبال مجاهدين بره .
هرکي قرار بود رفته باشه تا حالا رفته و از حالا به بعد قراره دنبال مردم بريم
و ببينيم چي کار ميتونيم بکنيم البته باهمه مخالفان در يک جبهه متحد براي
تحقق يک جامعه دموکراتيک غير مذهبي . نانا

Anonymous Anonymous said...
salaaaam nana jan,

che khoob shod ke oomadi dobare. jat khaali bood.

ma ro mo-etad kardi baba.
man az inke modam hame eine ham minevisano ye didgahe moshabeh darano har chi mod mishe hame basij mishan ta taghlidesh konan vaghean khaste shodam, ama to unic minevisi. damet garm, hatta age mesle poste (mojahedinet) bahat movafegh nabasham.
akhe azizi ro tooye jange irano araagh az dast dadim ke bekhatere geraa dadane jashoon be araghiaa oonja ro zadano oon mord!!!!!
aragh mikhast khoozestano ostane khodesh kone, ama amrika ye kami motemadenaane tar barkhord mikone!!!! be har haal manam ba azadie iran az daste akhoonda be har gheimati movafegham chon jomhoorie eslaami saretaane va hamleye amrika shayad shimidarmaani beshe esmesho gozasht ya jarrahie ye ghoddeh.
omidvaram ziaad vaseye in amale jarrahi dir nabashe.

Rose

Blogger Rokgoo said...
نانا خانم، خوب که به جوابت دقت کردم متوجه شدم که برداشت من و تو از "خائن" و "خيانت" کمی با هم فرق دارد. بنابراين هر وقت فرصت کردی در یادداشتی کوتاه برای ما خوانندگان وبلاگت بطور کلی بنويس از نظر تو "خيانت به مردم و مملکت" چيست و "خائن" کيست.

سخن ِ رک گو را کاملاً درست می دانم .
...
می بخشی نانا جان ، گفته ای که اين شعار « يا روسری يا تو سری » را آن وقت ها فقط حزب اللهی ها داشتند . عجيب است نانای نازنين ، چه طور متوجه نيستی ؟ آيا پوشش ِ امروز ِ مجاهدين غير از روسری است ؟ من که يک زن ِ آزاد ِ عريان - يعنی بی پرده ، يعنی راست ، يعنی آفتابی - در ميان ِ ايشان نمی بينم !
در باره ی ِ به عراق رفتن هم دفاع مکن ؛ جايی برای ِ دفاع وجود ندارد .
و امّا ، تو ، ما اسيرکان ِ داخل را گناهکار می دانی ، ای خارجی !
جرم ِ ما فقط همين بوده که پَله نبوده استمان . تو همين حالا کمی بفرست با يک کارت ِ اقامت ، ببين من يک نصف روز هم معطّل نمی کنم !
...
و ديگر اين که بگذار مجاهدين خودشان از خودشان دفاع کنند .
در طول اين سال ها سر به مقعد ِ مسعود جان کرده اند يا به دامن ِ مريمی .
من بيزارم از خمينی و المجاهد فی سبيل الله .
ببين ، همين شعار - نام شان را شعورشان نکشيده عوض کنند . چه توقّعی است از نيروهايی تا اين اندازه به دور از تمدّن ، به دور از شناخت ؟
به کلّه ی پدر هر چه « تجاهد » هست ، ريدم .
اصلاً اين نکبت واژه مگر حيثيتی هم دارد ؟
...
رها کن نانا .
همه ی ِ بيچارگی های ِ ما زير ِ سر ِهيولاست . تا اينان همين اند ، من هيچ فرقی ميان ِ مسعود جون و آسيد علی آغا نمی بينم ؛ و همين طور ميان ِ مريمی و البانوان الاسلام !
...
فقط يک چيز هست : من به اين که مجاهدين يک روزی ، و نه خيلی دير ، يک دگرديسی ِ عجيب خواهند داشت ، کاملاً باور دارم . دوست دارم شاهد ِ رهايی ِ دوستگانان ِ خويش از شرّ ِ سياهی ِ تباه ِ اهريمن باشم .

دوست گرامي مهدي سهرابي


بخش به بخش پاسختان را ميدهم نوشته ايد :




((می بخشی نانا جان ، گفته ای که اين شعار « يا روسری يا تو سری » را
آن وقت ها فقط حزب اللهی ها داشتند . عجيب است نانای نازنين ، چه
طور متوجه نيستی ؟ آيا پوشش ِ امروز ِ مجاهدين غير از روسری است ؟
من که يک زن ِ آزاد ِ عريان - يعنی بی پرده ، يعنی راست ، يعنی آفتابی - در
ميان ِ ايشان نمی بينم !))


دوست گرامي به زور چادر از سر کشيدن رضا شاه باعث به زور چادر سر کردن
جانيان اسلامي از سر زنان ايران و به سر زنان ايران شد مگر نه ؟
مسئله اي که همگي ما چه چادر بر سران و چه بي چادران بايد درک کنند اون
کلمه زور است
زور است که بايد از بين برود نه چادري بودن و نه بي چادر بودن هر گونه عقيده اي
به حجاب و بي حجابي بايد آزاد باشد و با تفاهم ٬کل جامعه پذيرايش گردند
جز اين هرراهي به بيراهه رفتن است .
بنابراين از نظر من همانگونه که زنان اعضاي نهضت آزادي ايران پوشش اسلامي
دارند ولي کاري به کار من بي پوشش اسلامي ندارند مطلقا ضرري هم نه براي
من دارند و نه کل جامعه به همين روال سازمان مجاهدين خلق


نوشته ايد :


((در باره ی ِ به عراق رفتن هم دفاع مکن ؛ جايی برای ِ دفاع وجود ندارد .))


من دلائل خودم را براي اين که سازمان مجاهدين را خائن نميدانم نوشتم اي
کاش شما هم دليل دفاع نداشتن آنان را برايم بنويسيد .

نوشته ايد :


((و امّا ، تو ، ما اسيرکان ِ داخل را گناهکار می دانی ، ای خارجی !
جرم ِ ما فقط همين بوده که پَله نبوده استمان . تو همين حالا کمی بفرست
با يک کارت ِ اقامت ، ببين من يک نصف روز هم معطّل نمی کنم !))


من به گور پدرم بخندم که احدي از هموطنان مظلوم و تحت ستم خود در ايران
را گناهکار بدانم
ابدا و اصلا براي من تمامي شماهائي که در تحت نکبت اين رژيم زندگي ميکنيد
سختي کشيده هائي هستيد که حقيقتا تنازع بقا ميکنيد و براي همگي شما
آزروئي جز رهائي ندارم
ميدانم که ميليونها ايراني ستم کشيده مترصد موقعيتي هستند که از جهنمي
که اين جانيان برايمان ساخته اند فرار کنند و حقيقتا معتقدم که هر بدبختي که
در خارج از ايران بکشيم حداقل حرمت انسانيمان حفظ ميشود و اين کم بهره اي
نيست
تنها تصور اين که يک ملت تمامي بيست و چهار ساعت خود منتظرند يک ابله
جاني مزدور جلويشان را به هر دليلي که ميخواهد بگيرد و برايشان هر پاپوشي
که ميخواهد بدوزد در حقيقت نشستن روي آتش است مگر نه ؟

نوشته اي :




((...و ديگر اين که بگذار مجاهدين خودشان از خودشان دفاع کنند .
در طول اين سال ها سر به مقعد ِ مسعود جان کرده اند يا به دامن ِ مريمی .
من بيزارم از خمينی و المجاهد فی سبيل الله .
ببين ، همين شعار - نام شان را شعورشان نکشيده عوض کنند . چه توقّعی
است از نيروهايی تا اين اندازه به دور از تمدّن ، به دور از شناخت ؟
به کلّه ی پدر هر چه « تجاهد » هست ، ريدم .
اصلاً اين نکبت واژه مگر حيثيتی هم دارد ؟))


با تو موافقم و بر کله پدر هرچي مجاهد و تجاهد و عقب ماندگي مذهبي است
من هم ميرينم ولي واقعيت وجودي سازماني که بزرگترين رقم کشته ها را
به اين جانيان داده ميپذيرم و برايشان جائي در کنار ديگر گروه هاي اجتماعي
و اقليت هاي قومي قائلم براي من مجاهدين و بهائي ها و کليمي ها و
چپ ها و تمامي گروه هائي که مورد قلع و قمع اين مادرجندگان شدند محق
هستند براي تار و پودي بودن از فرش دموکراسي ايران در صورت سرنگوني
اين جانيان .


نوشته ايد :



((رها کن نانا .
همه ی ِ بيچارگی های ِ ما زير ِ سر ِهيولاست . تا اينان همين اند ، من هيچ
فرقی ميان ِ مسعود جون و آسيد علی آغا نمی بينم ؛ و همين طور ميان ِ
مريمی و البانوان الاسلام !))


ميداني دوست گرام قبول دارم که بيچارگي ما زير سر هيولاست ولي اين
هيولاي من شايد با مال شما کمي فرق داشته باشد
شايد شما اسلام را هيولا ميبيني
ولي من دخالت اسلام در سياست را هيولا ميبينم
چون مطلقا حاضر نيستم حتي تصور يک هيات حاکمه سکولار را که کمر به
انهدام مسلمانان ببندد به ازاي انتقام اين سالها حتي در مخيله ام هم راه
دهم و معتقدم آن جامعه سکولار نخواهد بود بلکه نوع ديگري از فاشيزم
سبک مادرجندگان اسلامي خواهد بود بي برو برگرد.

و در پايان نوشته ايد :




((فقط يک چيز هست : من به اين که مجاهدين يک روزی ، و نه خيلی دير ، يک دگرديسی ِ عجيب خواهند داشت ، کاملاً باور دارم . دوست دارم شاهد ِ رهايی ِ دوستگانان ِ خويش از شرّ ِ سياهی ِ تباه ِ اهريمن باشم .))



با باور شما همراه هستم و اميدوار
ولي اين سياهي تباه اهريمن هم از آن واژه هاي مسلمانيست که همين
جانيان بکارش ميبرند مگر نه ؟
کدام خدا ؟ کدام اهريمن ؟
هم خدا و هم اهريمن در وجود يکايک ما هست پس کل اين واژه هاي سياه
مذهبي را فراموش کرده و تنها انسان باشيم و به انسانيت اعتقاد داشته
باشيم کافيست . شاد و سبز باشي و اميدوار . نانا

Anonymous Anonymous said...
سلام