روابط عمومی نانا
هرچه میخواهد دل تنگت بگو
Thursday, November 16, 2006
کسوف

فيلم کسوف با پايان يک رابطه احساسي بين ويتوريا و ريکاردو
آغاز ميشود .
سپس ويتوريا به بازار بورس ميرود که مادر معتاد خود به خريد و
فروش بورس را ملاقات کند در آنجا با يک دلال بورس به نام پيرو
آشنا ميشود که پيرو ميلي را در او زنده ميکند .
سپس به ملاقات يک دوست ميرود و يک پرواز تفريحي به ورونا
کرده و برميگردد و سپس باري ديگر به بازار بورس رفته و اين بار
رابطه اي با پيرو برقرار کرده و با هم يک رانده وو ميگذارند که
هيچ يک سر قرار نميروند .
و صحنه پاياني فيلم با تصاويري از محل و مجسمه و فواره و
مردمي که در محل قرار دارند به پايان ميرسد .

در اين فيلم تمامي توجه آنتونيوني به تکنيک است بسيار بيشتر
از توجه او به داستان .
صحنه شروع فيلم تکامل درخشان فرماليزم آنتونيوني که از نظر
او بيان گر سينماي خالص است ميباشد آنتونيوني از نظر شخصي
معتقد است که سينما همان نقاشي قديمي و کلاسيک است .
به همين دليل تکنيک برايش معادل هنر است به معني خالص.
به عنوان مثال در شروع فيلم هنگامي که ويتوريا در باره جدائي
خود از ريکاردو سخن ميگويد در حال ساختن مجسمه اي است که
هنگامي که دوربين حرکت کرده و از زاويه ديگري مجسمه را ميگيرد
بيننده يک مجسمه کاملا متفاوتي را ميبيند .
در کسوف باز هم مشگل ايجاد ارتباط انساني است در نيمه هاي
کار تلفني زنگ ميزند ولي کسي پاسخي نميدهد در تمامي فيلم
ديوارها - راهروها - و قاب پنجره ها موانعي از ايجاد ارتباط هستند
و در صحنه اي ويتوريا و پيرو از دو طرف شيشه پنجره اي يکديگر را
ميبوسند .
اگر در حادثه دو کاراکتر فيلم به پيوندي از روي تاسف
و در شب دو کاراکتر به يک عشقبازي از روي ترحم
ميرسند .
پايان کسوف از هردو صريح تر است دو کاراکتر ناپديد ميشوند !!!و
فيلم با تصاوير از محل ها و مردم به پايان ميرسد .
پايان معمائي و غير معمول کسوف همه و بيش از همه منقدين را
در بهت فرو برد
عده اي معتقد بودند که ملاقات ويتوريا و پيرو هرگز وقوع نميپذيرد
عده ديگري معتقد بودند که اين پايان تکان دهنده گونه اي غير انسان
شدن را در فضاهاي مدرن نشان ميدهد
ولي خود آنتونيوني ترجيح ميدهد که اين پايان گونه اي رمز و راز را در
خود داشته باشد تا براي او قدمي به دنياي (سينما - شعر )نرديک
باشد و همچنان نشان دهد که براي سئوال هاي دروني انسانها
پاسخي وجود ندارد .
در واقع ميگويد : پيرو و ويتوريا قبل از شناختن هم انسانهاي راحتي
بودند و هيچ نشانه اي مبني بر اين که اين دو براي رانده ووي خود
اهميتي قائل باشند وجود ندارد و آنچه که پيش خواهد امد مستقيما
نظر بيننده خواهد بود !!!!!! نانا