
ورجاوند عزيزم
درست با خجلت همين جينا لولو از کناري سر بر آوردم که
بگويم عجب تو شعر شناسي هستي من ديوان شمس
را به دنبال ث لعنتي زير و رو کردم ولي نه با دقت !!!!!
به هر حال بيخود ميکني که مايل به ادامه مشاعره نباشي
من براي خود ادامه ميدهم و ميدانم که ميائي
برايت اين بار دو عدد از همان مولاناي بزرگ ولي قر و قاطي
دارم :
يکي ماهي همي بينم برون از ديده در ديده
نه او را ديده اي ديده نه او را گوش بشنيده
يکي ابري وراي حس که بارانش همه جانست
نثار خاک جسم او چه بارانها بباريده .
برايم يک عدد - ه - ناقابل برفست ..............نانا
هفت شهر عشق را عطار گشت
ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم