روابط عمومی نانا
هرچه میخواهد دل تنگت بگو
Saturday, October 07, 2006



ورجاوند عزيزم

درست با خجلت همين جينا لولو از کناري سر بر آوردم که
بگويم عجب تو شعر شناسي هستي من ديوان شمس
را به دنبال ث لعنتي زير و رو کردم ولي نه با دقت !!!!!

به هر حال بيخود ميکني که مايل به ادامه مشاعره نباشي
من براي خود ادامه ميدهم و ميدانم که ميائي

برايت اين بار دو عدد از همان مولاناي بزرگ ولي قر و قاطي
دارم :

يکي ماهي همي بينم برون از ديده در ديده
نه او را ديده اي ديده نه او را گوش بشنيده

يکي ابري وراي حس که بارانش همه جانست
نثار خاک جسم او چه بارانها بباريده .

برايم يک عدد - ه - ناقابل برفست ..............نانا
2 Comments:
Anonymous Anonymous said...
Your next sign: 'Healing' is my business

Anonymous Anonymous said...
با درود
هفت شهر عشق را عطار گشت
ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم