روابط عمومی نانا
هرچه میخواهد دل تنگت بگو
Tuesday, October 03, 2006




ورجاوند عزيزم

نه اين فيلم شان پن را که ميگي نديده ام .
ميتواني نامش را برايم بنويسي ؟
به هر حال که راجع به طوطي نوشته بودي به جان خودم همين باجي
قبلي را که داشتم که از اين آلباينوها بود يکدست سفيد به قدري
باهاش ور رفتم که شروع کرد اصوات را تقليد کردن

يعني مثلني من بهش ميگفتم بوس بده بوس بده خوشگله پس از
چند ماهي هي ميگفت بوس بده بوس بده خوشگله و حرف زدنش
مانند يک دختر بچه سه ساله بود عينهون
به من ميگفت پدر سوخته ههههههههه باور ميکني بس که بهش
گفته بودم اي پدر سوخته
گردن کلفت و قوي که شد و پرهاش قوي شد ولش کردم بره
اين دو تا هم فعلني تا يه سال ديگه مهمونم هستند و بعد ول
ميکنم برن به سوي رهائي کامل

و اما برايت بگويم از شعر

دين و دل بردند و قصد جان کنند
الغياث از جور خوبان الغياث

بيچاره ات کردم برو ث پيدا کن ..............نانا
2 Comments:
Anonymous Anonymous said...
esme ketabe badi chie hon.....andar khavase golekhatmi......baraye ghovayejensi

Anonymous Anonymous said...
با درود
ثلث نویسان خط پهلوی
با قلم ثلث نویسند ثلث