ورجاوند عزيزم
بسه ديگه از زرتنگ و سرتنگ و ....بريم سر کار خودمون و يه کمي روي ماهرو نگاه کنيم و يه کمي براي هم شعر بگيم و شاد باشيم .
برات از هموني که ميدوني يک شعر دارم :
مرا روز ازل کاري بجز رندي نفرمودند
هر آن قسمت که آنجا رفت از آن افزون نخواهد شد
يک عدد دوباره د قرشمال برفست بياد .........نانا
دلی دارم خریدار محبت
کز او گرم است بازار محبت
لباسی دوختم بر قامت دل
ز پود محنت و تار محبت