آرياي عزيزم
از حافظ برايت پاسخي دارم
نوبه زهد فروشان گران جان بگذشت
وقت رندي و طرب کردن رندان پيداست .
واه واه که چه همه رندي کنيم بزنيم و برقصيم وبنوشيم و زندگي کنيم با شادي .. بنده هم کار بکن در تاکستان نيستم که نيستم هي دارم بهتون ميگم که بعدا نگين نگفتي .................نانا
مشاعره :
حافظ فرماید :
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم ثمر شود