آرياي عزيزم
تو هم يکي از دوستان خوب من هستي دوستي با ظرافتت را به من ثابت کرده اي و بدان که من هم تا قيام قيامت دوستت هستم مرسي براي درکت
و اما راجع به شعري که بايد تحويل دهم از حافظ
دلم خزانه اسرار بود و دست قضا
درش ببست و کليدش بدلستاني داد
يک عدد د قرشمال بفرمائيد ........نانا
در ساهلهای اوایل وبلاگ نویسی در ایران کسی برای من ایی میلی فرستاد به نام شیما به خط پینگلیش که می گفت فاحشه ای است که آی تی یا ام سی اس ای یا چه کوفتی خوانده و بدبخت است و از سر نداری فاحشهگی می کند . روابط ما به چت کردن رسیده بود .
من ایی میل او را با مقدمه ای در هیس گذاشتم و به راحتی برای او هم دکتر ترک اعتیاد پیدا شد ( نوشته بود معتاد است ) و هم کار در یک شرکت . شیما هم ناگهان عکس هایی از خودش فرستاد و ناگهان همه چیز تغییر کرد . دختری زیبا از خانواده ای اشرافی و اصیل ! عکس ها در اروپا بیشتر گرفته شده بود . به من ابراز علاقه می کرد و کس شعر هایی که همه می زنند را برای من در چت تکرار می کرد . در همین حین شر های دیگری با محوریت شیما در جای دیگری از وبلاگستان به راه انداخته شد . بعد از مدتی به من گفت که من شیما نیستم و شیوا هستم . بعد از مدتی گفت من شیما نیستم و علیرضا هستم یک دو جنسه بیچاره . همان که فریاد بی صدا را می نویسد و احتمالا وبلاگهای دیگری هم دارد . این پسر بچه بدی نیست فقط نیاز مبرم به جلب توجه داشت و آن هم به خاطر مشکلاتی بود که داشت . پیش من آمد ، به خانه من آمد و حتی برایم هدایایی آورد و خلاصه دوستی بین ما آغاز شد . نمی دانم چرا اما از روز اول که ماجراهای تو شروع شد من شدیدن فکر می کردم که پای شیوا ممکن است وسط باشد . تا اینکه به وبلاگ ویران که مهناز می نویسد رفتم و دیدم عکسی را که من انداخته بودم و با فتو شاپ (به همراه شیما) رویش نوشته بودیم هیس و لگوی قدیمی هیس بود در وبلاگ مهناز ( ویران ) در گوشه نصویر است . حتا ضربدر هم از جایش تغییر نکرده بود . آن وقت خوابم میامد و یادم نبود که قبلن هم این لگو را دیده بودم و با مهناز که حقیقتا شک دارم مهناز ی وجود داشته باشد تماس گرفتم و گفتم که این عکس را من انداختم و او هم گفت که نویسنده فریاد بی صدا آن را برایم درست کرده .
یعنی آن وبلاگ ویران توسط فریاد بی صدا درست شده . اوکی ؟ این محرز است . و فریاد بی صدا پسری به نام علیرضا است . اوکی ؟ این آقای دوست عزیز احتمالا وبلاگ شیما کلباسی را هم می نویسد ... اوکی ؟ همین اسم شیما کلباسی را هم اگر سرچ کنی در گوگل اطلاعاتی پیدا خواهی کرد . خوب معما شاید دارد حل می شود . کامنت من در ویران و کامنت مهناز در هیس را که در یکی دو پست اخیر است پیدا کن و بخوان . تو زن با هوشی هستی نانا . می توانی با خواندن دو ... سه وبلاگ که یک نفر می نویسد بفهمی که آیا همان شخص برای تو ایی میل فرسالده یا نه !! برو جلو دختر و کشفش کن و کون اون کونی که جز کونی بازی و کون مفت دادن کار دیگری بلد نیست رو پاره کن جاکش رو . در ضمن خیلی از کسانی که تو به آنها ناسزا گفتی دوستان من هستند اما من به خودم اجازه ندادم که در حریم جنگ شمایان وارد شوم . به هر حال اوضاع اینطوریاس . امیدوارم که رهنمود های روشنگذانه ما کمکی کرده باشد . راستی نانا . اینجا نویسنده معروفش که حسین نوش
آذر است آن سالها وبلاگی درست کرد موازی وبلاگ خودش و خودش را در وبلاگش کشت و اعلام خودکشی کرد . کلی برایش عزا داری راه افتاد بعدا معلوم شد که ملت رو کیر کرده بوده و خودش را سوراخ کون !!! پس بی جهت به کسی اعتما نکن. اگر کاری داشتی یک چیزی گوشه سمت راست وبلاگ من است که نوشته آفلاین هستم و همیشه هم آفلاین است . روی آن کلیک کن و آدرس مسنجر یاهوی من را میبینی . مطمئنا بیشتر می توانم برایت توضیح دهم . خوب و خوش باشی .
دی شیخ ما همی گشت گرد شهر
از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
ت مرحمت بفرمایید .
این آریا با همونهاست اگر باور نداری لینکدونیش رو نگاه کن تا بفهمی که حقیقت همینکه من می گم. مواظب باش در دامش نیافتی که اینهم با همه اونهاست و نقشه اش هم اینکه (همونطور که خودت فهمیدی) اعتماد تو رو جلب کنه و بعد حواست رو از موضوع پرت کنه و به سمت شیوا و شیما و علیرضا ببره. و تو خودت با زیرکی فهمیدی که اصلا شیما توی این قضیه دست نداری.
دیدی که یلدا(وبلاگ بازررویش) همون لینداست و دخترخاله مهناز ویران. باور نداری برو کامنت دونی مهناز ویران رو ببین و کامنتش رو که به تو خندیده ببین.
فقط خواستم بگم حواست جمع باشه. چون اینها می خواهن هرکسی رو که بر خلاف نظر اونها توی وبلاگش می بینه خفه کنن. نگاه کن ببین دارن با کوروش ضیابری که اونهم وبلاگ می نویسه چه می کنن. می دونم مرد کارزار هستی اما با دقت . هرچی دونستم زود میام بهت می گم. مواظب آریا هم باش.
به هر جهت من فکر می کنم دوست نداشته باشم به مشاعره ادامه بدم نانا جان . من سودی هم از این گول زدن تو نمی بردم . فقط خواستم بهت بگم حواست جمع باشه که بازیت ندن عزیزم . حالا این بازی دهنده هر کس که می خواد باشه . این رو هم روی حساب حق دوستی که در این مدت بینمون پیش آمد گفتم . من حسن درخشان رو نمی شناسم اما خورشید و بعضی دیگه از بچه ها رو تا حدودی میشناسم و می دونم که آدمهای بدی نیستن . البته معیار ها فرق داره . اما خودت اگر نوشته های من رو خونده باشی که خوندی می دونی که اهل دستمال به دستی نیستم و با دوستام رفاقت می کنم . در ضمن برخلاف شیما و شیوا و علیرضا و یا خیلی های دیگه یک شخصیت واقعی دارم که در دنیای فیزیکی و واقعی هم همین هستم که می نویسم . خیلی از بچه ها وبلاگ نویس هم من رو می شناسن و می دونن . در هر جهت من شما رو با دوستات تنها میگذارم . امیدوارم که دونکیشوت وار تمام آسیاب ها رو فتح کنی . اما یادت باشه کسانی که دوستانشون رو راحت از دست میدن ، راحت از دست میدن .
به هر جهت من فکر می کنم دوست نداشته باشم به مشاعره ادامه بدم نانا جان . من سودی هم از این گول زدن تو نمی بردم . فقط خواستم بهت بگم حواست جمع باشه که بازیت ندن عزیزم . حالا این بازی دهنده هر کس که می خواد باشه . این رو هم روی حساب حق دوستی که در این مدت بینمون پیش آمد گفتم . من حسن درخشان رو نمی شناسم اما خورشید و بعضی دیگه از بچه ها رو تا حدودی میشناسم و می دونم که آدمهای بدی نیستن . البته معیار ها فرق داره . اما خودت اگر نوشته های من رو خونده باشی که خوندی می دونی که اهل دستمال به دستی نیستم و با دوستام رفاقت می کنم . در ضمن برخلاف شیما و شیوا و علیرضا و یا خیلی های دیگه یک شخصیت واقعی دارم که در دنیای فیزیکی و واقعی هم همین هستم که می نویسم . خیلی از بچه ها وبلاگ نویس هم من رو می شناسن و می دونن . در هر جهت من شما رو با دوستات تنها میگذارم . امیدوارم که دونکیشوت وار تمام آسیاب ها رو فتح کنی . اما یادت باشه کسانی که دوستانشون رو راحت از دست میدن ، راحت از دست میدن .
من هيچ وقت نگفتم نازلي مهنازه جاکش جنده
من گفتم نازلي از (( طرف )) مهناز است
اين فرق داره کره خري که کارت ريدن به معاني
است جنده خانم يا آقا
حق هم داشتم واسه اينه هرچي زن جنده دار و
دسته مهشيد است توي لينکهاش بود
ولي نميدونستم که برا خودش پرنسيپ داره وقتي
که مرداش خايه راست گوئي ندارند اين که يه دختره
خايه هاش از همه بزرگتر بود
حالا اساسا بگيرم که اين هم داره منو گول ميزنه
به تو چه جنده خان ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من از نازلي خوشم اومده ميدوني چرا يه دليل ساده
بهت ميگم برو سرتو بکن تو خلا يه مشت ان با لذت بخور
دليل اينکه ازش خوشم مياد ساده است اون با اسم خودش
برام پيام و اطلاعات ميده ولي تو مادرجنده موش کور که مثل
باقي هستي با تمام گه هائي که ميخوري ناشناسي مگه نه؟
همين يه قلم براي اين که من گول نازلي رو بخورم کافيه مگه نه ؟
پس در کونت رو بگير که نميداني چه خبر است براي کي يکتان ...نانا
\"اين مهناز با شماها تفاوت دارد قربانت گردم هديه را چه به مهناز !!!!
احتمالا ترا چه به مهناز !!!!!
ولي نازلي دختر آيدين همان مهناز است بي برو برگرد
ميداني چرا ؟\" و در ادامه حرفت یه خروار دلیل آوردی که نازلی همون مهنازه. خودت داری میگی نازلی دختر آیدین همان مهناز است بی برو برگرد. حالا این برو برگشت دار شده؟
برای من مهم نیست که این کامنت ها رو کی داره از طرف من این جا می ذاره و البته حدس زدن اینکه کار کیه چندان مشکل نیست . من تا حالا برای شما کامنت نذاشتم و این اولین کامنت منه که می بینید دارم با پروفایلم می ذارم ( کسی توی بلاگر بدون آدرس پروفایلش کامنت میذاره؟ )
هر کس من رو بشناسه می دونه همچین ذهن بیماری ندارم که این مدل کامنت ها بذارم اون هم در مورد آدم هایی که نمی شناسم .
تنها آرزویی که می تونم برای خانوم یا آقای کامنت گذار بکنم هم شفای عاجله !
چراغان درشب چك آن چنان شد كه گيتي رشك هفتم آسمان شد
...
بخشي از شعر خال هندوي تو ازرودكي
...
ناناجان سپاس فراوان از بلاگتان و مطالب زيبا و منطقي تان
وجمله ي معروف خودتان را مي گويم
مواظب باشيدوهوشيار