و اما فردي که خود را به نام ايران نام نهاده اي براي پاسخ به تو
بايد بگويم :

اولا مگر براي شناخت افراد سياسي کسي ميرود ببيند مثلا در
آشپزخانه خانه شان چگونه شام ميخورند و يا در اطاق خوابشان
چگونه ميخوابند ؟

فرد سياسي را از مواضعش در دنياي سياست ميشناسند پريود

اينجا سخن از کشتن کسي براي خطاي باباش نيست ابدا و اصلا
حساب محمد رضا شاه با خودش محاسبه مي شود
و حساب (( رضا پهلوي )) با کارهاي خودش

به گيومه دقت کن محمد رضا شاه ايران بود ولي رضا پهلوي اينک
فرديست ايراني که با من و تو هيچ فرقي ندارد

من خطاي باباي رضا پهلوي را به حساب او نمينويسم ولي او را هم
فردي نميدانم که هيچ و ابدا و اصلا ارحجيتي بر من و تو داشته باشد
بنابراين امثال من و تو هم نبايد به او ارجحيتي داده و او را چيزي بيش
از اين که گفتم ببينيم

درست مثل اين است که ما ايراني ها الان برويم شجر نامه ميرزا امير
کيبر را جستجو کرده و نوه نتيجه نبيره اي از او را به اسم آقاي
حسين قلي امير کبير يافته و بگوئيم به دليل نيکي رفتار ميرزا امير کبير
ما حالا دوست داريم اين حسين قلي خان بشود رهبر ايران !!!!!!!!

من ابدا و مطلقا تعصبي به احدي ندارم جز کل ملت ستم کشيده
بدبخت تو سر خورده (( ايران )) که سياه روزيش رابطه مستقيم با
(( افراد )) ايراني دارد والسلام

همين عباس ميلاني که زرتنگ صادق حمايت به او اشاره ميکند يکي
از رفقاي نزديکم است که بارها با او بريج بازي کرده ام و در جريان
تمامي تاريخ نوشته اي او از هويدا به اين طرف هستم

ولي او نظر خود من نظر خود را دارم و هيچ يک مانعي براي دوستي
ما نيست قربانت گردم

تو که خود را از نسل جوان مينامي بايد ياد بگيري تاريخ را با دقت بخواني
وآنچه گذشته است را با دقت تجزيه و تحليل کني و بعد سخن بگوئي

و در خاتمه (( اعتماد )) نسلي که تو مدعيش هستي به من چونان
گه برايم بي تفاوت است .
من اين سخنان را براي جلب اعتماد مردم نيست که ميزنم

مگر من نيم پهلوي هستم که بيست و هفت سال ابدا کمکي به
يک ايراني حتي اين گونه که شنيده ام به فک و فاميل دست سه و
چهار خود نکرده ولي ناگهاني دفتر و دستکي براي خود راه انداخته
و خود را با (( خجلت )) مدعي سلطنت مينامد

قربانت گردم ما اکنون ديگر از هر ريسمان سياه و سپيدي ميترسيم

اگر ما مردم ايران اکنون ديگر اجازه دهيم که مادرجندگاني ما را
دوباره به داخل کون گهي تاريخ که اين بار تاريخ سلطنت نام دارد
ببرند
حقيقتا همان کس کشاني که زرتنگ ميگويد هستيم مگر نه ؟

ما ديگر به درون کون گهي هيچ تاريخي فرو نخواهيم رفت
راه ما رو به ترقي و جلو است
و هر مادرقحبه قرمساقي که براي خرکردنمان پيش آيد با فشار
وجودهاي قابل خود چون مگسي کنارش ميزنيم والسلام .

فتبارک الله احسن المردم و الزور المردم و القدرت المردم و
التصميم الرمردم ال براي التسلط بر السرنوشت الخودشان
اهدنا الصراط المردمي ................آمين يا رب المردمين ...نانا