با درود
در عشق گشتم فاش تر ، وز همگنان قلاش تر
وز دلبران خوش باش تر ، مستان سلامت میکنند
قلاش= مفلس و ولگرد

خانوم نانا از اونجایی که من هم دو ایالت اونورتر از شما هستم و حتی اختلاف ساعت با شما ندارم میتوانید حتی تلفن بدهید من حتما مزاحمتون میشم. یا اگه دوست داشتید با ایمیل این بحث رو ادامه میدیم. ایمیل من که معلونه. در عین حال ممنون میشم که متنی که من نوشتم رو دوباره بخونید چون با برداشتی که شما داشتید ظاهرا با عجله این متن رو خوندید و چیزی نوشته اید. من نه به کسی فحش دادم نه برایش تکلیف معین کردم. بیشتر از آنچه که شما میدانید من طرفدار آزادی جنسی هستم و معتقدم که این نیاز هم مانند سایر نیازهای آدمیزاد است. آیا شما خوندید که من ادعا نمیکنم که رفع نیاز جنسی چیز بدیه. آیا خوندید که به خانوم هدیه در نظر خواهی گفتم که شناخت جنسی قبل از ازدواج بسیار مهمه و من از این موضوع طرفداری میکنم. آیا خواندید که گفتم سکس خوب شاید 10 درصد یه زندگی خوب باشه ولی سکس بد نود درصد به خرابی یه زندگی کمک میکنه و برای همین شناخت جنسی مهمه. مثل اینکه نخواندید. شما هم شاید مثل بقیه کسانی که متن را خواندند متوجه نشدید که از تمام اون متن و غرهایی که زدم دو منظور داشتم. یکی اینکه آزادی جنسی قبل از استقلال مالی شاید بعضی از زنها رو تبدیل به برده جنسی کنه. نکته دو این هستش که به اسم آزادی و به عنوان مبارزه با شرایط محدود آزادی جنسی رو بدون آزادی فکر رواج دادن نه تنها کسی رو آزاد نمیکنه بلکه اثرش روی جامعه منفی خواهد بود. من به مسی فحش ندادن و توهینی نکردم مگر به کسانی که به خودشان گرفته اند و شاید اون به دلیل این باشه که به خودشان شک دارند و خودشان را در نوشته من میبینند. من خرده ای گرفتم به خانوم هدیه برای به کار بردن کلماتی که خودش هم معنیش را شاید نداند نه برای آزاد گذاشتن جسم یا روحش. خانوم هدیه خودش میداند با زندگی و بدنش چه میکند و این حق من نیست که به ایشون بگم چه کن و چه نکن که نگفتم. نه من گفتم کسی کاری رو کنه که من کردم نه از من تقلید کنه. من گفتم که آزادی من چجوری به دست اومده. با کار زیاد و نه فقط از راه آزادی جنسی به اسم روشنفکری. خود هدیه هم بعد از سه روز منظور من رو فهمید و خودش نوشت که اگر من به جای بنشین میتونم توی وبلاگم بگم بتمرگ و همه شوکه میشم شاید شما هم فقط یه بتمرگ بزرگ گفتید که قطعا هم همین بود ولی نه خطاب به هدیه. من سالهاست که ایران رو ترک کردم ولی مسائل ایران را نه. اگر من دکتر الاغی هستم که از ایران چیزی نمیدونم شما هم مطمئنا از من چیزی نمیدونید و باید بگم که فحشهای شما خطاب به من حس به خصوصی جز تاسف در من ایجاد نکرد. اینکه منطق کسی اونقدر کم بیاره که به فحش به مادر یا آبا اجداد کسی تکیه کنه کار سختی نیست خانوم نانا. فحاشی رو در همه طبقه ای میشه دید و در بعضی طبقات بیشتر از دیگری. فحاشی برای من نشانه ضعف منطق است و نه چیز دیگر. شما هر کجا که دوست دارید حتی در نظر خواهی وبلاگی که در آن مینویسم میتونید به من فحش بدهید. ولی اگر یه جمعی شما را به فحاشی شناختن و شما به این موضوع معروف شدید فحشهای شما اثر به خصوصی نخواهد داشت و میگویند کارش این است و خودی و غریبه نمیشناسد. اگر دوست دارید این بحث مفید باشد توصیه میکنم راه جدیدی رو برای اینکار پیدا کنید چون فحشهای شما را قبلا به بقیه افراد وبلاگستان دیده ام و جدی نمیگیرم چون تکراری شده. منتظر این هستم که بگید چجوری دوست دارید با شما تماس بگیرم برای ادامه بحث. روز خوش.
ایمیل من هست
s@mehdishift.com

اس گرامي

من ترجيح ميدهم که همين جا با هم بحث کنيم
زيرا در ايميل بايد پنگليش بنويسم و حوصله اش را
ندارم .

و از بابت تلفن هم متاسفم من تلفنم را به کسي
نميدهم
چون همان گونه که ميبينيد چيزهائي مينويسم که
مسلمانان مادرجنده فاندمنتال را خوش نميايد

به هر حال از هر کجا که خواستيد بحث را شروع کنيد بنده
در پاسخگوئي حاضرم .......نانا

بنده هم با هر گونه فاندمنتالی از هر نوعش که میخواد باشه مخالفم. من بحثی با شما ندارم خانوم نانا. شما با من بحثی دارید که خاک خورده چند روز قبله. شما گفتید من میگم سکس بده وآزادی جنسی اخه و من میگم شما متن و کامنتهای مورد نظر رو نخوندین. اینکه کسی بخواد شناخت جنسی داشته باشی نه تنها بد نیست بلکه نشون میده که شخص به قدری توانایی فکر کردن داره که بدونه زندگی از نون و آب خوردن و تحویل مستراح دادن تشکیل نشده و چیزهایی دیگه ای هم هست که اهمیت داره مثل سلامت جنسی و روابط جنسی. چه این شخص متاهل باشه چه مجرد برای من نه فرقی داره نه اصلا به من ربط داره. تنها موردی که من گوشزد کردم اینه که به اسم آزادی و برای مخالفت با محدودیتهای چامعه به اسم روشنفکری اسم آزادی جنسی رو توی بوق نکنین. اگر کسی آزادی فکری نداشته باشه و اینها رو بخونه فکر میکنه اگر بره با چند تا پسر بخوابه آزادی به دست آورده و با محدودیتها مبارزه کرده و خبر نداره که به مشکلات جامعه اضافه کرده. حالا این کار اگر قبل از داشتن استقلال مالی یه دختر انجام بشه اون زن به راحتی میتونه به یه برده جنسی تبدیل بشه. حرف من اینه که استقلال مالی قبل از آزادی جنسی برای دخترهای جامعه ما زنهای آزادتری رو در آینده به جامعه وارد خواهد کرد. اگر شما با این مشکل دارین بگین که من هم شاید چشمم باز بشه به چیزهایی که شاید از ایران نمیدونم. شاید شما بدونید یا ندونید که دید بعضی از دخترهای ما فقط از روزنه ماهواره به دنیای خارج باز شده و نه با دید باز و جوری که من و شما اینجا میبینیم. شاید شما موافق باشید یا نباشید که عده ای از جوانهای ما گفتن کلمات رکیک انگلیسی رو نوعی آزادی فکری و بیان به حساب می آورند. به فرض که این آزادی بیان باشد ولی آیا این آزادی در جامعه باید از جلفترین و زننده ترین کلمات شروع بشه یا از جاهای بهتری میشه شروع کرد. من نه وکیل پایین تنه دخترهای ایرانی یا سایر ملیتها هستم نه مشکلی دارم با روش زندگی کسی من جمله خانوم هدیه. مشکل من داشتن افکار بسته و روابط جنسی باز به اسم آزادی هستش خانوم نانا. این دو نکته تنها چیزهایی بود که من بهش اشاره کرده بودم در متنم و نه بیشتر و بحثهای مختلف از جانب دوستانی که نظر میدن بحث رو شاید به جاهای دیگه کشوند که کاملا هم بد نبود. اگر من در ایران رندگی نمیکنم و از شرایط اونجا بی خبرم شاید خوب باشه که نظراتی رو که دخترهایی از ایران برای همون مطلب گذاشتن بخونید که اونهایی هم که اونجا زندگی میکنن از این قشر به خصوص که خطاب متن من بودن ناراضی هستن. من نمیگم با این متن من همه برن بشینن کنار دست مامان و گلدوزی کنن تنها قصد من این بود که بگم آزادی رو باید همه جانبه داشت و نه فقط در نیمه پایین بدن. با هدیه هم من فقط یک مشکا داشتم که گفتم. شما میگید چرا جیزهای خوب وبلاگ و تفکرات ایشون رو نمیبینم و نمیگم و من جواب شما را با سوال خودتان میدم که چرا شما به جای فحش دادن به کسانی که فکر میکنید اشتباه میکنند وبلاگ خودتان را به تعریف از کسانی که خوب حرف میزنند تعلق نمیدهید؟ جرا شما در تمام متن من اون چیزی رو دیدید که خواستید ببینید و نکته من رو درک نکردید. از این چراها زیاد است خانوم نانا و هم من میدانم و هم شما میدانید که این بحث را میشود تا ابد ادامه داد.

خانوم نانا شما نمیدونم حرف منو متوجه میشوید یا نه؟ شما میگین سکس چیز مهمی نیست مثل دماغ مالیدن و گوش مالیدنه. مگه من گفتم نیست؟ مگه من گفتم چیز عجیب غریبیه؟ شما داری در ضمینه اخلاق فردی سکس حرف میزنی و من دارم در ضمینه تاثیر اجتماعیش حرف میزنم. من کاملا حرفهای شما رو قبول دارم که سکس به خودی خود چیز مهم و عجیب غریبی نیست که باید بزرگش کرد و آداب و رسوم براش گذاشت هر چند میشه چند تبصره در این ضمینه هم نوشت که من نه وقت شما رو تلف میکنم نه خودم رو. ولی آزادی سکسی رو جایگزین راه حلهای دیگه برای مشکلات اجتماع کردن رو من نمیتونم بپذیرم. به اسم آزادی با چند نفر خوابیدن رو من نمیتونم بفهمم. سکس برای لذت رو میفهمم ولی سکس برای مبارزه با محدودیتهای جامعه رو نمیفهمم و نمیپذیرم. شما از کجا این ایده رو گرفتید که من با عمل فیزیکی سکس یا سکس دختر با پسر یا دختر یا هر کس دیگه مخالفم. شاید زود قضاوت کرده باشید. آیا شما اعتقاد دارید که مشکل محدودیتهای جامعه ما با آزادی جنسی دخترها و پسرهای ما حل میشه؟ اگر میگید بله من با شما بحث به خصوصی ندارم. من هنوز تاکید میکنم شما منظور منو متوجه نشدید. من از جنبه اجتماعی یه چیزی دارم حرف میزنم که شما داری از جنبه شخصیش حرف میزنی. من با همه چیزهایی که شما در جنبه شخصی در مورد سکس گفتی موافقم و مشکلی نیست. ولی آیا شما نکته مورد نظر من توی این بحث رو میبینید یا نه؟‌ اینکه آزادی اجتماعی مساوی نیست با آزادی جنسی رو متوجه میشوید؟ اینکه درست کردن محدودیتها با بی بند باری جنسی میسر نیست رو متوجه میشوید؟ اگر متوجه میشوید میتونیم به بحث ادامه بدیم و اگر نه هم که هیچ. تلاشی کردیم و بحثی انجام نشد.

دیدم که توی وبلاگ هدیه جواب منو پست کردید خواستم بدونم شما کجا رو ترجیح میدین. فکر کردم گفتین اینجا بحث رو ادامه میدیم. به هر جهت واسه من فرقی نداره.