امید که خوب خوب و سرحال سر حال باشی . اتفاقا ماها بچه ( اوایل دانشگاه) بودیم یک بازی داشتیم که برای ضربات مختلف من در آوردیمون اسم می گذاشتیم . اسمهای من در آوردی مثلن یک ضربه داشتیم اسمش زاپولی بود . این زاپولی اینطوری بود که کف دستامون رو گود می کردیم که توش هوا جمع بشه بعد گودیش رو در گوش سوژه مورد نظر میگذاشتیم و با سرعت گودی کف دستمون رو باد می کردیم و فشار میدادیم به گوش طرف . اینطوری هوا میگرفت گوشش و صدا ها رو بم می شنید . این مثال رو برای این گفتم که ضربه ای به اسم زاپاتا را بهت معرفی کنم . این زاپاتا یک حرکت تیمی بود . اول یکی پشت سوژه که یک گوشه ایستاده بود میرفت و دونمر دیگه سر سوژه را به شر و ور گفتن گرم می کردن بعدش اونی که پشت سوژه مورد نظر بود یه جوری کز می کرد و روزیمین می نشست که کمرش به پشت زانوی سوژه برسه و گوله می شد پشت سوژه بعدش دو نفر دیگه از جلو سوژه رو هل می دادند و سوژه گیر می کرد به نفر مچاله شده پشت و می خورد زمین . بعدش دو نفر رو به رو هر کدوم یکی از پاهای سوژه رو سفت می گرفتن و و باز می کردن . اون نفر پشتی از جاش بلند می شد و در حالی که یک زاپاتا ی کشیده می گفت که حدودن 7...8 ..10 ثانیه طول می کشید و در در حین گفتن کلمه زاپاتا پایش را میگذاشت روی عضو شریف سوژه ( نمی کوبید ها !! آرام میگذاشت ) و د فشار . در حین فشار هم می گفت : زآآآآآآآآآآآآآآپآآآآآآآآآآتآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ اما مشاعره :
امید که خوب خوب و سرحال سر حال باشی . اتفاقا ماها بچه ( اوایل دانشگاه) بودیم یک بازی داشتیم که برای ضربات مختلف من در آوردیمون اسم می گذاشتیم . اسمهای من در آوردی مثلن یک ضربه داشتیم اسمش زاپولی بود . این زاپولی اینطوری بود که کف دستامون رو گود می کردیم که توش هوا جمع بشه بعد گودیش رو در گوش سوژه مورد نظر میگذاشتیم و با سرعت گودی کف دستمون رو باد می کردیم و فشار میدادیم به گوش طرف . اینطوری هوا میگرفت گوشش و صدا ها رو بم می شنید . این مثال رو برای این گفتم که ضربه ای به اسم زاپاتا را بهت معرفی کنم . این زاپاتا یک حرکت تیمی بود . اول یکی پشت سوژه که یک گوشه ایستاده بود میرفت و دونمر دیگه سر سوژه را به شر و ور گفتن گرم می کردن بعدش اونی که پشت سوژه مورد نظر بود یه جوری کز می کرد و روزیمین می نشست که کمرش به پشت زانوی سوژه برسه و گوله می شد پشت سوژه بعدش دو نفر دیگه از جلو سوژه رو هل می دادند و سوژه گیر می کرد به نفر مچاله شده پشت و می خورد زمین . بعدش دو نفر رو به رو هر کدوم یکی از پاهای سوژه رو سفت می گرفتن و و باز می کردن . اون نفر پشتی از جاش بلند می شد و در حالی که یک زاپاتا ی کشیده می گفت که حدودن 7...8 ..10 ثانیه طول می کشید و در در حین گفتن کلمه زاپاتا پایش را میگذاشت روی عضو شریف سوژه ( نمی کوبید ها !! آرام میگذاشت ) و د فشار . در حین فشار هم می گفت : زآآآآآآآآآآآآآآپآآآآآآآآآآتآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ اما مشاعره :
امید که خوب خوب و سرحال سر حال باشی . اتفاقا ماها بچه
( اوایل دانشگاه) بودیم یک بازی داشتیم که برای ضربات مختلف من در آوردیمون اسم می گذاشتیم . اسمهای من در آوردی مثلن یک ضربه داشتیم اسمش زاپولی بود . این زاپولی اینطوری بود که کف دستامون رو گود می کردیم که توش هوا جمع بشه بعد گودیش رو در گوش سوژه مورد نظر میگذاشتیم و با سرعت گودی کف دستمون رو باد می کردیم و فشار میدادیم به گوش طرف . اینطوری هوا میگرفت گوشش و صدا ها رو بم می شنید .
این مثال رو برای این گفتم که ضربه ای به اسم زاپاتا را بهت معرفی کنم . این زاپاتا یک حرکت تیمی بود . اول یکی پشت سوژه که یک گوشه ایستاده بود میرفت و دونمر دیگه سر سوژه را به شر و ور گفتن گرم می کردن بعدش اونی که پشت سوژه مورد نظر بود یه جوری کز می کرد و روزیمین می نشست که کمرش به پشت زانوی سوژه برسه و گوله می شد پشت سوژه بعدش دو نفر دیگه از جلو سوژه رو هل می دادند و سوژه گیر می کرد به نفر مچاله شده پشت و می خورد زمین . بعدش دو نفر رو به رو هر کدوم یکی از پاهای سوژه رو سفت می گرفتن و و باز می کردن . اون نفر پشتی از جاش بلند می شد و در حالی که یک زاپاتا ی کشیده می گفت که حدودن 7...8 ..10 ثانیه طول می کشید و در در حین گفتن کلمه زاپاتا پایش را میگذاشت روی عضو شریف سوژه ( نمی کوبید ها !! آرام میگذاشت ) و د فشار . در حین فشار هم می گفت :
زآآآآآآآآآآآآآآپآآآآآآآآآآتآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ
اما مشاعره :
تا دل هرزه گردِ من رفت به چین ِ زلف او
زان سفر دراز خود عزم سفر نمی کند
امید که خوب خوب و سرحال سر حال باشی . اتفاقا ماها بچه
( اوایل دانشگاه) بودیم یک بازی داشتیم که برای ضربات مختلف من در آوردیمون اسم می گذاشتیم . اسمهای من در آوردی مثلن یک ضربه داشتیم اسمش زاپولی بود . این زاپولی اینطوری بود که کف دستامون رو گود می کردیم که توش هوا جمع بشه بعد گودیش رو در گوش سوژه مورد نظر میگذاشتیم و با سرعت گودی کف دستمون رو باد می کردیم و فشار میدادیم به گوش طرف . اینطوری هوا میگرفت گوشش و صدا ها رو بم می شنید .
این مثال رو برای این گفتم که ضربه ای به اسم زاپاتا را بهت معرفی کنم . این زاپاتا یک حرکت تیمی بود . اول یکی پشت سوژه که یک گوشه ایستاده بود میرفت و دونمر دیگه سر سوژه را به شر و ور گفتن گرم می کردن بعدش اونی که پشت سوژه مورد نظر بود یه جوری کز می کرد و روزیمین می نشست که کمرش به پشت زانوی سوژه برسه و گوله می شد پشت سوژه بعدش دو نفر دیگه از جلو سوژه رو هل می دادند و سوژه گیر می کرد به نفر مچاله شده پشت و می خورد زمین . بعدش دو نفر رو به رو هر کدوم یکی از پاهای سوژه رو سفت می گرفتن و و باز می کردن . اون نفر پشتی از جاش بلند می شد و در حالی که یک زاپاتا ی کشیده می گفت که حدودن 7...8 ..10 ثانیه طول می کشید و در در حین گفتن کلمه زاپاتا پایش را میگذاشت روی عضو شریف سوژه ( نمی کوبید ها !! آرام میگذاشت ) و د فشار . در حین فشار هم می گفت :
زآآآآآآآآآآآآآآپآآآآآآآآآآتآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ
اما مشاعره :
تا دل هرزه گردِ من رفت به چین ِ زلف او
زان سفر دراز خود عزم سفر نمی کند