نانای عزیزم
باز هم دستت درد نکند اما من یک چیزی شبیه عقده اودیپ نسبت به پاملا اندرسون دارم . نه از الان از وقتی که سریال بی واچ را میدیدم . واقعن که اگر من پاملا اندرسون رو می دیدم خدارحم به پروردگار باید می کرد .
این شعر نمی دانم از کیه اما سالهاست که در حافظه ام مانده :

ما گر ز سر بریده می ترسیدیم

در حلقه ی عاشقان نمی رقصیدیم

مبم رو بگی که اومد .

آريای گرامی!
اين نانا جان دارد برات از ناب های ناياب عکس می گذارد و تو هم رفتی سراغ "سیليکون وَلی"!؟
--------
Silicon Valley


نام جايی است در کاليفرنيا که بزرگ ترين ساز- کارهای کامپيوتری گرد آمده اند را همه شنيده ايم ، اما من به شکاف ميان پستان زنانی که با سيليکون پُر/ بزرگ شده است را می گويم.

ميبيني کنجکاو جون ...ميبني گير چه بد سليقه ها افتادم
فقط آدماي مکتب قديم ميدونن من چي ميگم به جان خودم

فکرشو بکن براش مونيکا ويتي و ناتالي وود ميذارم از اون
پشتها در حالي که سرشو ميخارونه پيداش ميشه و ميگه
- پاملا ميخوام !!!!!!!!!!!!!!!!!!

پيف پيف پيف به اين سليقه !!!!!!

راستي تو اون فيلمي را که بهت توصيه کردم ديدي
خيلي دلم ميخواد نظرت را راجع به اين ايزابل هوپر نازنين
و معصوم بدونم بخصوص اون فيلم اگه ديدي ؟
امشب برات يه عکس عالي از اين زن يونيک سينماي
فرانسه ميگذارم ..............نانا