روابط عمومی نانا
هرچه میخواهد دل تنگت بگو
Monday, August 28, 2006


آرياي عزيزم

اين زيبا رو که نامش مونيکا ويتي است يکي از زنان هنرمند سينما بود که آنتونيوني او را براي بسياري از فيلمهايش انتخاب کرد زيرا قادر بود نقش زنان پيچيده را با مهارت بازي کند از زيباترين فيلم هايش کسوف - حادثه - صحراي سرخ که هر سه مال آنتونيوني بود .
به هر حال کمي برو در بحر زيبائي سرد و غمگين او
و اين هم پاسخ شعرت اين بار از حافظ بزرگ :
وقت را غنيمت دان آنقدر که بتواني-- حاصل از حيات اي جان اين دمست تا داني
حالا بايد - ي - بدي ................نانا
8 Comments:
Blogger آریا تهم said...
نانای عزیز
دستت درد نکند برای این عکس آفت جان . اما میدانی ؟ مزاج من به دختر های شیر برنج وطن اسلامی آریایی عادت کرده . دیدن عکس این بانوان زیبا رو و پدسوخته اجنبی ممکن است باعث قلنج شود و آدم را یاد نداشته هایش بیندازد . بازی او را در صحرای سرخ دیده ام . عقیده دارم که در انجام هر کاری رمزی وجود دارد . رسیدن به تمرکزی که خود خلاقیت و سکوت و آفرینش است . در هر رشته ای . از فوتبال بازی کردن تا خوانندگی . از بازیگری تا مجسمه سازی . مهم رسیدن به آن رمز کار است . رسیدن به سحر بازیگری . همیشه ساحران هر رشته ماندگارترینند . مانند همین زیبای غمگین
اما مشاعره :

حافظ فرماید :

یار با ماست ، چه حاجت که زیادت طلبیم

دولت ِ صحبت ِ آن مونس ِ جان ما را بس

برای تنوع هم که شده(سین)ی را بیار .

Anonymous Anonymous said...
با درود، نانای گرامی و دوستان هم چنان گرامی!
يک ام اين که من زياد مشاعره نمی دانم!
دو ديگر اين که اين چکامه را دیروز نوشته بودم اما چون شما چامه های زيیا می نويسيد و من هم رگ و پی ام به سياست پيوسته است و زياد هم از زيبا شناسی سر در نمی آورم پس گزينش ام هم همين ها است که هست ( درست اش شايد اين باشد همين ها هست که است؟). اين "هست" و "اَست" در زبان پارسی کار را سخت کرده است و گاه گيج کننده.
سه ديگر، راستش من زياد با چامه سرايی ميانه ندارم، اما دوست داشتم با هم به سرايم و بخوانيم.
باری اين هم از عارف جان قزوينی: گومان کنم بايد "ر" بدی (و يا ديگر دوستان هم بازی) "ر" را به دهند.



تَرک حجاب بايدت ای ماه، رو مگير
در گوش، وعظ واعظ بی آبرو مگير

بالا بزن به ساعد سيمين نقاب را
گر هر چه شد به گردنم، آن را فرو مگير

آشفته کن ز طره ی آشفته کار زهد
يک موی حرف زاهد خود بین به رو مگير

چون شيخ مغز خالی پر حرف ياوه گوی
ايرادی بی جهت سر هر گفتگو مگير

کاخ شکسته ی دل عارف مکان تُست
هر جا مکان چو عارف بی جا و جو مگير

اولا که دوستان اين عکس گذار دوني من خراب شده
يکي ميتونه به من بگه چيش شده ؟


و اما ورجاوند عزيزم باز هم حافظ بزرگ


المنته لله که در ميکده بازست
زان رو که مرا بر در او زوي نيازست

يه - ت - خوشگل بده ببينم ...........نانا

آرياي عزيزم


برات باز هم از حافظ يگانه دارم پاسخي


ساقيا باده که اکسير حيات است بيار
تا تن خاکي من عين بقا گرداني


يک عدد - ي - بي قابليت اهدا فرمائيد .....نانا

کنجکاو عزيزم

خدمتت عرض کنم من يکي که ترا اگر سياسي نباشي ابدا
و اصلا قبول ندارم به ولاي خود خود مارکس جون !

و اما هرچي ميسرائي زيباست و قوي

به هر حال بازم هم پاسخت از حافظ :

روزه يکسو شد و عيد آمد و دلها برخاست
مي ز خمخانه بجوش آمد و مي بايد خواست


يک - ت - برايمان شوت کن ................نانا

Anonymous Anonymous said...
با درود
ترسم نرسی بکعبه ای اعرابی
کاین ره که تو میروی به ترکستان است

Blogger آریا تهم said...
درود
نانای گرامی نوشته رنگ مویت را خواندم و خندیدم . اما واقعن اعصاب پولادینی داری که این همه تحمل کردی و راحت قبول کردی . سرخپوستان اصل مهمی در زندگی خودشان دارند به نام پذیرش مسئولیت اعمالشان . گویا شما هم این اصل را رعایت می کنید .
مشاعره
حافظ فرماید :

یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور

کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

ر التفات بفرماید .

Blogger Rokgoo said...
نانا خانم مصاحبه امی گودمن با گنجی اولين بار ۲۵ جولای پخش شد. اينهم لينک به ويديو مصاحبه.

http://play.rbn.com/?url=demnow/demnow/demand/2006/july/video/dnB20060725a.rm&proto=rtsp&start=

http://www.democracynow.org/article.pl?sid=06/07/25/1443204