دوستان گرامي
شخصي براي متوهم نشان دادن من اين پيام زير را در پيامگيرمن گذارده :
((نانا باز تو قرصاتو پشت و رو خوردی؟ اسم بابای عرفان مصطفاست. سوفیا تو هلند زندگی میکنه تازه هم رفته مجرد هم هست. اسم الپر علی یه . واژه های نسوز یه دختر نوزده ساله ست. پر نوشت یکی دیگه ست اصلا اینا چه ربطی به هم دارن آخه؟
2:01 PM
Anonymous said... چرا اون چهار تا حرف درستت رو با این توهمات زیر سوال می بری آخه؟
2:03 PM ))
پاسخت را يک به يک ميدهم
ابدا مهم نيست که تو چه نوشتي پاگنده ميتواند مجموعه اي از همه اين افراد باشد برايت مينويسم چگونه ؟
فرض را بر اين بگذار که اين افراد براي رو کم کني و خفه کني من همگي با هم حول محور وبلاگ پاگنده جمع شده و هر يک تظاهر کرده اند که اوپاگنده است و مثنلي اين ماجراها که گذشت !!!!!!رابطه سوفياي به قول تو مجرد با اينان چيست برايت ميگويم مگر همانروزهاي اول هنگامي که من هنوز وبلاگ نداشتم اميد مادرجنده ميلاني يک شب با سوفيا و مهناز به سر وقت من نيامد فکر کنم بسياري يادشان است
خوب ميتواند سوفيا و مهناز دو خواهر اميد ميلاني يا هر خر و الاغ ديگري باشند مگر نميشود
اين ماجرا که راجع به سوفيا که اکنون هلند است را به مرگ مادرم بايد بروي خود سوفيا را لوله کرده در ماتحت اميدي باباي جاکش عرفاني کسي فرو کني زيرا شما مادرقحبه ها باز هم گند زديد اين سوفياي کس پيشوني شما ناگهاني ديروز يک عکس تخمي از هلندوسط دو پست جديدش و پستهاي قبلي اش چپاند که نشان دهد الانمثلني که ايشان در هلند هستند
به تمامي پاکي هاي عالم به شرافتم سوگند شما همگي تک تک ماموراطلاعات رژيم ايران هستيد و همين جا به همه بچه هاي سالم قول شرف ميدهم که از تعقيب يک به يک شما دست برنخواهم داشت وپس از سقوط اين رژيم کاري با شما کنم که مادرتان نشناسدتان
شما با ريش سفيدي مثلني شبح و حسن آقا و بعد با توهم جلوه دادن حرف هاي من و با هر راهي ميخواهيد مرا از رو ببريدولي خوشبختانه هر تفي مي اندازند راست و مستقيم به روي صورت خودشان مي افتد .
دوستان فقط شما قضاوت کنيد اينان چه نقشه ها و طرح هاي پيچيده تنها براي خفه کردن صداي من ميريزند يعني سوفيا از ديروز ميدانست که اين بابا الان مياد و براي من مينويسه که تو چي ميگي نانا@ سوفيا در هلند است !!!!!!!!!! منتهي اينان غافلند که من به همه چيز نگاه ميکنم نگاه واقعي و با دقت هر پلکي که بزنند زير نظرشان گرفته ام زيرا اين جنگ است جنگ بين خوبي و شرارت . نانا
خیلی متاسفم که تازه با سایت شما آشناشدم و هرچی مطالب رو میخونم تمومی نداره :)
خوشحالم که بخاطر وجود افرادی مثل شما حقایق بی پرده بیان میشه.
مانی بهروز
من مگر چيزي به تو گفته ام که فکر ميکني بايد
حواست را بيشتر جمع کني ؟
عزيزم خواهش ميکنم براي من بنويس منظورت چيست ؟ نانا
ماني بهروز گرامي
خوشحال هستم که مرا يافته اي و به نوشته هايم علاقمند
هستي
متاسفانه اکنون دقيقا در گير عده اي رجاله مزدور اين رژيم که
تمامي اين سالها بين ما خود را به نام وبلاگ نويس تپانده و از
هيچ کاري براي سرکوبي ما مردم ايران در وبلاگستان کوتاهي
نکرده اند هستم .
بسياري از مردان و زنان شريف را که درک کردند که اينان چه
رجاله هائي هستند مجبور به ترک وبلاگستان کردند
چهار نفر از مردان بسيار آدم حسابي و شريف وبلاگستان را
همين اواخر با کارهاي خود مجبور به بستن وبلاگهايشان
کردند
من انتقام اين چهار يار تفنگدار خود در ايران را از اينان خواهم
گرفت
ولي به شدت معتقدم که تنها من نبايد از حق و حقوق وبلاگ
نويسان مستقل دفاع کنم
و معتقدم باقي بچه هائي که اينان را شناخته اند به شدت
اگرسيو با اينان برخورد کنند تا شايد بتوانيم اين وبلاگستان را
از اينان لايروبي کرده و قسمت به قسمت به خشک کردن
لجن حاصله از رژيم مادرجندگان اسلامي ايران بپردازيم
اگر دوستان من اقدامي نکنند و کنار بنشينند من متاسفانه
مجبورم که اعلام کنم مدت کوتاهي وقتم را تنها به گه مال
اين مادرجندگان تلف خواهم کرد و ...باقي بقاي همگي
دوستان ......................نانا
یعنی اول رفتم اون وبلاگت رو خوندم و فهمیدم جریان چی بوده.
بعد هم اومدم این جا برات یه بوسه گذاشتم که الان دیدم برداشتیش :)
چرا با وجود این که اعتقاد داری این شیوه ی برخورد نانا نادرسته، خودت هم از همین شیوه استفاده می کنی؟ چرا حرفت رو بدون فحش و ناسزا نمی زنی؟ اصلاح رفتار دیگری مستلزم اصلاح رفتار خوده، قبول نداری؟ متاسفانه تو هم مثل بقیه آدم ها راحت ترین و بی فکر ترین روش رو انتخاب کردی. در ضمن، اشتباه ضرورت وجود انسانه و هیچ کس ازش مبرا نیست. لطفا بار دیگه که اومدی مودبانه و با دلیل کافی برای نانا بگو که چرا استدلالش نادرسته. باور کن آدم ها می تونن با هم حرف بزنن حتی اگه ذره ای همسو با جهت فکری هم نباشن...
هوم، چه ایدهیِ خوبی، مطمئنام کلی هیت را بالا ببرد؛ مثلِ همان فحشِ تمیزی که یک بار دادی و گذاشتم سردرِ وبلاگ. نمیخواهی دوباره فحشِ یکجملهایِ تمیزی بدهی به کارِ سردر بیاید؟
در ضمن جایی متهمام کردهای که پاگنده را در قالبِ بابایِ عرفان میکنم، که بهشدت تکذیباش میکنم. اصلاً از کردن و فاعلیت منزجرم و کسرِ شأنِ خود مییابم، من کاردرستتر و باکلاستر از آنام که بکنم، فقط میدهم. لطفاً اصلاح کن.