روابط عمومی نانا
هرچه میخواهد دل تنگت بگو
Wednesday, April 26, 2006



خانم شيما کلباسي گرامي


من شما را نميشناسم و وبلاگتان را نخوانده ام ولي به دليل درگيريم با اين آدامس خورشيد نشان که چون زيره اي به کرمان امريکا سر ريزکردند !!!!!! پستي از شما ديدم که چنين نوشته ايد :



((مطالب مربوط به صنم را تا جایی که می خواستم ( و می توانستم که بردارم بدون اینکه علت اصلی اعتراضم نامفهوم شود ) از این وبلاگ برداشته ام. موضعم نسبت به تهدید و اجبار به خودسانسوری وبلاگنویس آمریکایی به قوت خود باقیست اما موقعیت و نگرانیهای یک دانشجوی ایرانی در آمریکا را می توانم درک کنم.---از هوشیار نراقی، روزبه، سحر، راوی و چند نفر دیگر و همچنین پ، شوهرم که کمک کردند تا موضوع را از دریچه چشمان و دل نگران یک دانشجوی ایرانی با ویزای تحصیلی در آمریکا ببینم، ممنوم. ))


بسيار خوب دوست عزيز - شما با کمک دوستان و همسر خود به خيال خود موقعيت اين آدامس خورشيد نشان را ظاهرا درک کرده ايد !


ولي من برايتان ثابت ميکنم که هنوز چيزهائي هست که درک نکرده ايد و من به شما ميدرکانم !!!!!!!


چرا به خورشيد خانم به چشم دختر جواني که معصومانه مانند بسياري دختر جوان در دانشگاه هاي دنيا مشغول تحصيل هستند نگاه کرده و کس و شعرهاي راجع به ترسيدنش را جدي گرفته و بر او ترحم ميکنيد ؟
اين دختر کاملا معمولي ايراني ناگهاني همسري مييابد و با ازدواجي احتمالا از راه دور يا نزديک نميدانم مثلني ازدواج کرده و براي پيوستن به همسر خود و تحصيل به فلوريدا قرار است بيايد که ناگهان بمب پر سر و صدائي بين ما مبني بر رفتن اين آدامس معروف به نميدانم کجاو انتظارش و بعد در راه هواپيمايش و خلاصه تا نزول اجلالش به امريکا از طرف يکي از کثيف ترين وبلاگ نويسان که براي هر که متوسط عقلي داشته باشد کسي جز مزدور رژيم ايران نيست يعني حسين مادرجنده درخشان به شيوه تبليغي چندش آور غرب در شيپور دميده ميشود !!!!!


به من نگو که او کاره اي نيست که به جان عزيزت غش غش از خنده ولوخواهم شد نميدانم دوران انتخابات همين حمقي نژاد مادر جنده را به خاطر مياوري يانه ؟به هر حال تمامي مدارک به شکل فکت و فيگور ثبت شده در هر وبلاگي موجود است تو شايد به خاطر نياوري ولي گفته ام ذهن من ساعت است وبلاگ اين خورشيد خانم يکي از تبليغي ترين وبلاگ ها براي رفتن به پاي صندوق ها بود او با هزار زبان به همه تبليغ ميکرد که اگه شده سفيد بندازيم بريم پاي صندوق ها و از اين زبان ريزي ها دخترانه معصوم پاک سبک مرتضوي مادرجنده !!!!!!!!!

من اصراري براي اين که کسي سخنان مرا باور کند ندارم اينان نظر من است و بس و ابرازش ميکنم تا شما را کمي به فکر بيندازم

بابا جان من بهترين دليل همين است که پاسخي به من نميدهد !!!!!!!!
اين خورشيد خانم اگر ريگي در کفش ندارد بايد پاسخ مرا بدهد ورنه من کسي نيستم مانند شما خانم کلباسي - که دلم براي يک دانشجوي مظلوم جوان بي گناه بسوزد ( اگر که از ماران باشد ) اصلا و ابدا به محض افتادن چشمم به اين بچه ماران سنگي برداشته به سرشان ميکويم

و اين سنگ را براي خاطر آن جوان ايراني -واقعا- پاک و معصومي که قابليت در فلوريدا بودن را داره ولي شانسش را به صنم داده اند !!!!!!! نانا