و اما سياه قلب و پيامش !!!! بسيار خوب سياه قلب شهامتت را براي دوبار به اينجا آمدن و پيام گذاردن مي ستايم ولي همزمان ميخواهم به تو بگويم خر خودتي !!!!! ( منظورم از اين خر خودتي شرط بندي دوباره شما بي عار و دردها است و دسته جمعي خراب من شدن و همگي را در کون خر فرو کردن و بيرون آوردن من درست زماني که شما تصور ميکرديد که مرا خر کرده ايد !!!!!!!است خوب به جاي بازي کردن با تخمهاتان فکر کرديد که بيا سيا بازي کنيم !!!!!!! آره ؟ ولي شما سياه تر از خوداتون نديديد به جان نانا ) خوب اي ابله نادان تو چگونه حتي به خودت اجازه اين را دادي که به ناناتوهين کرده و بيائي و فقط بگوئي که : آره ما چهار تائي جمع شديم و از هم انتقاد کرديم و بالاخره رفتيم سراين که نانا برگرده به چه ميدانم چه جهنم دره اي !!!!!!!!!!! خوب ان آقا !!!!!!!مگر نانا بازيچه دست شما چند تا بچه کوني طبقه متوسط مادرجنده بساز بفروش اسلامي است که اين گه ها را خوردي؟مگر نانا همگي شما را تک تک و باهم تو کون خر تا کنون نکرده و درنياورده که تو چنين گهي ميخوري ؟ خوب مادر جنده الاغ يک کمي به گوشه و کنار بهتر نگاه کني ميبيني پس چه شدند آن همه بزمچه و خرخاکي و ان و گه هائي که تو زوزه ميامدند و مرا سخره ميکردند ؟ اگر واقعي بودند که خوب شما افشا شديد و آنان رفتند پي کارشان. اگر خود شما بوديد هم !!!!!خوب مادر قحبه ها وقتي خيلي از بچه هاي صادق اينجا مرا ميخوانند شما مادرجنده ها هم چاره اي جزخواندن من نداريد قرمساق ها .... خوب ابلهان شما با منطق غالب وبلاگستان که نميتوانيد مبارزه اي کنيد و خوشبختانه بين عده بسياري از ما اينجا اشتراک منطق وجود دارد پس چاره اي نداريد جز پايان دادن به اين بازي کثيف خود سياه قلب فرصتي به شخص تو ميدهم اگر جلسه اي که گفتي حقيقي بود و باز هم بازي جديدي نيست !!!!!! تو تا حال نيمي از حقيقت را گفته اي بايد برايم بگوئي چند نفر از شما پاگنده بوديد و اين بازي با من طراحش که بود و اميد ميلاني حقيقتا فاميل کداميک است و سوفيا چه نقشي در همه اين ماجرا ها دارد ؟؟؟؟؟؟؟؟ که تازه قبول کنم که ترا به جرگه دوستانم با احتياط راه دهم . با احترام نانا |
اولن فحش میدی؟ چرا دقیقن؟ خوب کون لقت. یعنی تو رو حساب حدسی که میزنی که من کیم به من فحش دادی و این رو میذارم به حسابت. اما بعد. بنده اصولن و ماهیتن با دار و دیتهای که شما صحبتش رو میکنید هیچ رابطهی به خصوصی یا غیر به خصوصی ندارم. تا حالا وبلاگ پاگنده نرفتم، سوفیا هم نمیدونم چه خریه و اصولن نمیدونم چرا اینقدر برات مهمه که حاضری به من بگی اسلامی و از این کس شرا بارم کنی. ماجرای مچل شدگی تو رم از سگ کثیف شنیدم بعد از کامنتت که بهت تضمین اون یکی پاگنده نیست. اینکه پاگنده کیه و چند نفر از کیا ست رو نمیدونم، هیچ علاقهای هم ندارم بدونم. کون لق تو و شخص شخیص پاگنده هیچ اصراری ندارم که با منطق کثیف وبلاگستان کنار بیام یا درکش کنم. اونم اگه قرار باشه منم قلطی یه مشت آدمی بشم که نمیخوام! بعدش هم بهم انگ اسلامی بزنن. خودم به درک، افتخارات بابام چی؟(صلوات بلند ختم کن)من حیث المجموع نمیدونم چی باید میگفتم و چی گفتم ولی دیگه حالم بهم خورد از اینکه عین کارآگاهها افتادی دنبال پاگنده و شخصیت خودت منتر کردی که بفهمی این کیه و حاضری منو به گه بکشی!اما از اونجایی که هنوز به نظرم سابقهی درخشانی داری، تو رو یه مدتی تنها میذارم تا به هر نتیجهای که راضیت میکنه برسی(البته بدیهیه در صورتی که رویه ات رو عوض کنی اینکار رو نمیکنم) و احتمالن وقتی یه خرده آىامتر شدی بر میگردم بخونم ببینم چی میگی(که حرف حساب باشه نه جواب به یه مشت آدمی که اصولن وبلاگشون رو نمیخونم)اون جلسه حقیقی بود، کلن هم در وبلاگها تا حالا دروغ نگفتم.اعصاب بچه بازی، آرتیست بازی، پوراو، آمارگیری در روابط خصوصی و هر کس کلک بازی دیگهای رو هم ندارم و فکر میکردم که تو هم نداری. باز هم تاکید میکنم من امیدمیلانی،سگ کثیف، پاگنده یا هر خر دیگهای نیستم. اصولن یک وبلاگ بی پست هم بیشتر ندارم و اصلن در جریان وبلاگ نویسی هم نیستم و نخواهم بود. کون لقت که راضی نمیشی ممکنه بتونم راضیت کنم ولی دیگه حوصلهشو ندارم. ترجیحن میذارم زمان بگذره . یا شرایط عوض میشه یا نمیشه. فعلن که با این جو تخمی من نیستم. نمیخوای مطلب بنویسی ، به درک ما رو محروم میکنی، خودت رو معدوم . و اصولن من رو چه به فکر و علوم انسانی. من کارم با عدد و ریاضی و فیزیکه. تو هم جزو همون عدهی کثیر وبلاگ نویسا.مگه چی میشه. منم اشتباه زیاد کردم از اینکه یه اشتباه دیگه هم کرده باشم باکیم نیست. بشین اینجا پنبهی جمهوری اسلامی رو بزن.منم برات هورا میکشم تو دلم. خداوند یارو یاورت.(البته وجود نداره ولی خوب یه تسلی خاطری هست دیگه)با وجود همهی زر هایی که زدم یک بار دیگه هم میآم ببینم جوابی دادی یا نه؟ که اگه جوابت مورد پسندم بود ادامه میدم. باباید