روابط عمومی نانا
هرچه میخواهد دل تنگت بگو
Sunday, April 23, 2006
بسيار خوب خورشيد خانم گرامي


پستي گذاردي و در آن ابتدا از کساني تشکر کردي و انتقاد از خودي هم کردي و سپس زدي به صحراي کربلاي آخوندي ميگي چطوري ؟برات مينويسم که فهمت بره بالا !!!!!


ناله هائي از اين که من ترسو هستم و نميتونم ميانه بگيرم و از اتهام خوردنبدم ميايد و ال کردم و بل کردم و اين وسط ميري سراغ چرا از امريکا بدتمياد و امريکا دمکراسي داشته !!!ما را مياد خراب ميکنه !!!!!!!! و بعدم تو ترسوهستي و نميتوني از کسي دفاع کني و نميخواي طرف دوستات رو بگيري ونئوکانها (نميدونم چرا اين همه بيکار هستند !!!!) دارند تو و چند تاي ديگه روتو وبلاگستان خراب ميکنند و تو دانشجوي بيچاره اي هستي که اومدي فقطدرس بخوني ؟؟؟؟؟؟ و ممکنه امريکا اقامتت رو اجازه نده و با لگدي از اينجاديپورتت کنه ( ايده اي به فکرم آوردي !!!!!!) و بل و بل و بل و بل


اين شيره پستت است ازت دو سه تا سئوال ساده دارم ؟يعني همه چيز را گفتي به غير از سئوال قبلي من !!!!!!!!!!!!!!!!
به من بگوي


اولا اگر همه توصيفاتي را که از خودت در بالا کردي !!!! ما قبول کنيمپس تو کار سياست اونم سياست خطرناک ايران چه گهي ميخوري؟؟؟؟؟تو هم ميتوني مثل خيلي هاي ديگه از کس و شعرهاي شخصي خودبنويسي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دوما تمامي اين حرفهاي بالا يک طرف تو بالاخره جواب منو که چطور شدکه تو يهوئي با جار و جنجال حسين مادرجنده درخشان چون همسر شيخي شتر سوار از ايران به امريکا نزول اجلال کرديد ؟؟؟؟؟؟؟چرا حسين اين مجلس عروس آوردن !!!! را اين همه بزرگ کرد و تو يهوئي براي يه مدتي شدي سلبرتي وبلاگستان ؟؟؟؟؟؟؟؟؟


تو اين دو تا سئوال را راست و حسيني پاسخ بدي ها شايد بشه راجع به ترسوئيت و يا يک دانشجوي بيجاره بدبخت در امريکا بيش نيستي !!!! بودنت و خلاصه که رنگت پريده شده و نئوکانها دنبال تو هستند !!!!!يه کمي فکر کنم .....نانا