روابط عمومی نانا
هرچه میخواهد دل تنگت بگو
Monday, March 27, 2006
مولانا


ما قحطيان تشنه و بسيار خواره ايم
بيچاره نيستيم که درمان و چاره ايم

در بزم چون عقار و گه رزم ذوالفقار
در شکر همچو چشمه و در صبر خاره ايم

ما پادشاه رشوت باره نبوده ايم
بل پاره دوز خرقه دلهاي پاره ايم

از ما مپوش راز که در سينه توئيم
وز ما مدزد دل که نه ما دل فشاره ايم

ما آب قلزميم نهان گشته زير کاه
يا آفتاب تن زده اندر ستاره ايم

ما را ببين تو مست چنين برکنار بام
داند کنار بام که ما بي کناره ايم

مهتاب را چه ترس بود از کنار بام
پس ما چه غم خوريم که برمه سواره ايم

گر تير دوز گشت جگرهاي ما ز عشق
بي زحمت جگر تو ببين خون چکاره ايم

قصاب ده اگرچه که ما را بکشت زار
هم ميچريم در ده و هم بر قناره ايم

ما مهره ايم و هم جهت مهره حقه ايم
هنگامه گير دل شده و هم نظاره ايم

در عشق شمس مفخر تبريز روز و شب
بر چرخ ديوکش چو شهاب و شراره ايم
5 Comments:
Blogger ورجاوند said...
نانای عزیز
درست زدی تو خال. حالا این یک وبلاگ خوشگل و جمع و جور شده که نمیدونم به شما تبریک بگم یا به ملای بزرگ. خیلی خوبه هر چند رنگ ممان بزرگیه

Anonymous Anonymous said...
salam,kojaied khanoom nana?chand rooze weblogeton update nashode!

گاو مقدس گرامي

اينجا به همت ملا جونم خيلي خوشگل شده خيال دارم
شب هاي جمعه به وقت ايران اين جا را به ميخانه پيش
آزادي تبديل کنم تا همه دوستان بيايند و چون ميخانه هاي
دوره کمون پاريس در سن ژرمن د پره تو کافه هاي
شراب خوري جمع ميشدند و نقشه حمله به ورساي رو
ميکشيدند کنم !!!!!!!!!!
فکرشو بکن همگي مست و پيام هاي جالبي از مستي و
راستي !!!!!!!!!!!!!!!!!!
فقط برو تو نخ اعترافات شوکه کننده ......مگه نه ؟ نانا

آواي عزيزم

من گاهي يه چيزي رو بهانه ميکنم ( البته ناخود آگاه ) و
يهوئي همه فعاليت ها را متوقف و ميرم تو پيله

همچي که يه کمي از همه چي مرخصي ميگيرم دوباره
سر و گوشم شروع ميکنه به جنبيدن و مثل برق بلا
برميگردم و ميرم سر کارم
نميدوني من چه جونور خودکفائي هستم به ولاي فرويد !!!!!!! نانا

Anonymous Anonymous said...
Cool blog, interesting information... Keep it UP »