روابط عمومی نانا
هرچه میخواهد دل تنگت بگو
Monday, June 26, 2006
و اما با الهم صل الا بوزينگان و الا کونيان و الا مادرجندگان و آل انان و گهان فرمايشان امروز خود را از محضر نانا بانو به استحضار و بخصوص خنده گاه دوستان خوب و نيک سرشتم براي روده بري کمي آميخته با دل خنک شدني با رگه اي از تحقير براي اين ال کونيان و گهان و بگير و برويان برايتان مينويسم .


جانم برايتان بگويد که اين گروه تفاله ها و زالوها که کمر به له کردن ازبالا تا پائينشان بسته ام عبارتند فعلني از مادر جنده شماره يک اميد از ده ميلان آذربايجان - الپر از ده نه نه شمسي اطراف مشهد باباي جاکش عرفان از ده پسته خندان حوالي رفسنجان مهشيد راستي از ده نه نه بزرگ ميرزا قاسمي خور باقالا قاتق رين از شمال سوفياي کس پيشاني از ده کس پيشانيان اطراف خيابان قزوين کلنگ از ده عزاداران بيل ساعدي !!!!!و شخصيت ساختگي اميد ميلاني کوني يعني گه گنده اي با پاي گنده واحتمالا با هيبتي چون شير علي قصاب از ده شادمانان شهرنوي تهران اسبق ميرزا نامي از ده جاکشستان جمهوري آذربايجان !!!!!هستند که فعلني براي دلخوشي اميد مادرجنده بچه کوني نام او را پاگنده هم ميگذارم سگ خور !!!!!


خوب اين فقرات مدتها پيش هر يک از دهات خود از اقصي نقاط ايران با بقچه و بنديل هاي خود رهسپار تهران شدند چون شنيده بودند که حکومت دهاتيان بروي کار آمده و امکان ترقي اينان فراهم شده .ولي آنچه که به اينان گذشت در اين راه پر مخاطره بالا رفتن از نردبان ترقي اسلامي رژيم دهاتيان ايران مسلمان نشنود کافر نبيند


جانم برايتان بگويد که هنگامي که با بقچه هاي خود به تهران رسيدندابتدا تهي دستان شهري باب دندان اينان که در شهر سالها بود به مشاغل دست فروشي و چاقو کشي و جاکشي و بگير و برو مشغول بودند همگي به هم با موبايل هاي خود تلفني خبر دادند که اميد نامي و الپر نامي و باباي جاکش عرفان نامي و مهشيد راستي نامي و يک قلچماق بيلي از بيل !!!! و يک ميرزا جاکشوفسکي از اون بالاهاتازه رسيده اند و فت و فراووني کون تازه دست نخورده است غاقل نشويد !!!!!


غافل از اين که اين اميد را قبلا رفيقهاي اخوند باباي جاکشش حسابي بکارت کون برداري کرده و بعد به شهر روانه کرده اند !!!!!!عجب اين چاقوکشان و دست فروشان و جاکشان ساده لوحي بوده اندديگر به ولاي جاکش فيلم ستاره هشتاد !!!!


خلاصه که سرتان را در نياورم همگي اينان را در حلبي آبادي جا کرده وچند ماهي به اينان کون کونک بازي اساسي را ياد داده و به مهشيد و سوفيا استثنا دو گونه کون کونک بازي آموختند و همه را دسته جمعي پس از اين دوره استاژ !!!! به بيت رهبري رهنمون کردند


خوب همانطور که ميبينيد اينان تاريخي طولاني با هم دارند و مگر ميشوداين تکه هاي گه رابه آساني از يکديگر جدا کرد مگر تا حال شده که مشتي کوني را که واخ واخ هاي اول را با هم گفته و بينشان هزارن درد کشيده مشترک مانند رگ گردن الاغي وصل شده از هم جدا کرد به همين دليل از آن زمان تا کنون همگي با هم کون داده و مثلني اميد و گه گنده نداره گه گنده و مهشيد نداره مهشيد و کلنگ نداره کنگ و سوفيا ندارهسوفيا و ميرزا نداره


اينان همگي هم دردند و آن درد بي ناموسي کون هاي پاره شان نيست اصلا و ابدا زهي خيال باطل درد اينان توقف پولهائيست که اينان از اين راه به دست مياورند است به ولاي مادام کلود!!!!!!!


اينان اگر به جان چهار تفنگدار نازنين من افتادند براي همان پول هاست باور کنيد به سادگي برايتان ميگويم ميترسند با رفتن ملايان تهران ديگرکسي بابت اين کون هاي هزاران کيلومتر کار کرده اين همه پول به انان ندهد حق هم دارند در همين امريکا و کانادا ...اين تکه پسران ماه و خوشگل که هر يک براي خود مارلين مونروئي هستند پول هم براي دادن زحمتي به اون کونشان که تازه و فرش هم هست !!!!! به مشتري ميدهند .


ميگي نه بريد از کلنگ بپرسيد که تا حال تو نيويورک کسي براي کون بوگندوي آش و لاشش حتي يک دلار هم نداده و تازه خبر دارم که روزي دم پورت اتوريتي خيابان چهل و دوم با پنجاه سنت هم حاضر شد و مردک نگاهي به ريخت او کرده و گفت ـ ساري ايتز نات ورتد
به هر من حقيقتا برايشان متاسفم چون حالا مساله کون و پول در اوردن از آن به کنار آينده نزديکي دربدري و مخفي شدنشان را در گوي جادوگري خود به روشني ميبنيم و ماراتون مرداني را که به جانشان افتاده اند مانند داستين هافمان که به جان سر لارنس اليويه که يکي از گوبلزهاي هيتلر بود در فيلم مارتون من آورد .


و اما راجع به گهي که امروز گه گنده الهم صلي الا الکي. الخر برايتان در وبلاگش خورده بگويم

مادرجنده باز هم کله گهي خود رامعلوم نيست از دم کون اميدي کلنگيميرزائي سوفيائي مهشيدي مامان بزرگ مهشيدي کسي بلند کرده وريده که چرا بايد کيارستمي راجع به فوتبال حرف بزند


خوب مادرجنده سر دسته کونيان خوش نام اين وبلاگستان قرمساق بيريشه دهاتي به تو چه که گه خوري راجع به کيارستمي ميکني ؟؟؟؟؟پيف پيف پيف تو برو کونت رو بده اين گه هاي از دهنت بزرگتر را نخور مادرقحبه بچه کوني تو فقط کوني و عقده اي نيستي تو مادرجنده بقدري خيال ميکني که کوني بودن خوبه که کلي افتخارات از اين راه کسب کرده و خودت را گهي پنداشته اي قرمساق. والله اگه براي من حرمتي داشتي من بسيار انسان متمدن ظاهرا ساده اي هستم حتي هنگامي که از وبلاگت و سخنانت و دهانت بوي اسپرم رفقاترا شنيدم هم باورم نشد که تو سر د سته کونيان هستي و براي مدتي با يک باشرف ترا عوضي گرفتم زهي ساده لوحي متمدنانه من !!!!!!


ولي غم مخور که تمامي ميس اندرستنديگاني هاي خود را قبل ازرفتنم از بين شمايان باهات تصفيه ميکنم
پس فهميدي که گه و شاش کيا رستمي را ديگر نخوري و خفه !!!!!زيرا او هرکه هست يک شهروند مدرن ايراني است و ترا چه به اوکه نامش را به دهان کثافتت مياوري مادرقجبه شما دهاتي هاي ايران به نان و آب رسيده وقتي نه نه هاتون داشت شيپش هاي مادرزادي شما را ميجست تو ده کنار رودخونه ها !!!!!کيا رستمي فيلمش تو فستيوال فيلم تهران يادگاري فرح ديبا ملکه شهر وند و مدرن ما ايرانيان از دست خانم فرح جايزه دريافت ميکردو تو زير دست نه نه ات با اون تنبان سياه گشادها فرياد درد از له کردن شپيش هاي سر سر داده بودي!!!! گه خوري موقوف ....


و اما امروز ريده اي که :

((در زندگی ما فقط دو دسته آدم وجوددارند؛ آنانی که از ایشان متنفر ایم، و آن هایی که هنوز فرصتی دست نداده با وجوه نفرت انگیز وجودشان آشناشویم.
● پاگنده / 14:44 ))

ببين گه گنده اين نوع دو دسته و اين کس و شعر ها را هم من ميگم يه شب لوله کن ببر بکن وسط لنگ سوفيا و ما را از اين جمله هاي قصار آدمها اينن و آدمها اونن خلاص کن تو چگونه به خود اساسا اجازه ميدهي که خود را در کته گوري ادمها حساب کني هنگامي که زندگيت دادن کون - خوردن غذا و کون - و سپس ريدن همان اغذيه از کون است

يعني در اون کله تو کون است که خودنمائي ميکند و چشم تو چيزيرا جز کون نميبيند عمو که ؟
خوب اگر بر مبني کوني بودن خودت و دور و بريانت براي تو ادمها نفرت انگيز هستند ؟اين نفرت به دليل کوني بودن آنان و خودت است وگرنه که هر طر ف نگاه کني انسانها باشرف و دوست داشتني که از اون سوراخ تنهااستفاده ريدني و در کودکي درجه تبي ميکنند والسلام


پس ميبني که مشگل اساسي تو کون آش و لاش خودت و همين الپر و باباعرفان و مادر جنده عرفان و خاله رشتي عرفان و عموکلنگ کوني عرفان و عمو اميد ميلاني کوني عرفان و بگير و برواست يعني زندگي پاگنده تشکيل شده است از عرفان و کون !!!!!حالا کي نوبت عرفان بشه من که ميگم دير و زود داره سوخت و سوز نداره

مگه نميگن عرفان که ندارد نشان از پاگنده تو مادرجنده خوانش و عمو کونده والاسلام
الهم و الاحقر و الکون بزرگ الکونيان و الجاکشان و القرمساقان الوبلاگستان وال پا گنده والکون پاره و الفيلسوف والکونيان و الجندگان يا مهدي براي اينان ادرکني !!!!!!!!!!!!!!نانا